مانند بقیه مردم رویدادهای نشست گروه هفت را که چندی پیش در فرانسه برگزار میشد، دنبال کردم. کلمهای که در سرم میچرخید «استعمار» بود. کشورهایی هنوز هستند که با جهان از مجرای میراث استعماری کهن خود برخورد میکنند و درک نمیکنند که جهان به تمامی تغییر کرده است.
کشورهایی همچون بریتانیا و فرانسه و ژاپن و آلمان و ایتالیا هرکدامشان طرح استعماری وسیع خود را دارند. البته «کشورهایی هم غایب بودند، مانند اسپانیا و پرتغال و هلند»؛ حتی امریکا خود طرح استعماری خود را دارد اما طرحی کاملا متفاوت.
آیا واقعا پدیده استعمار به پایان رسیده است؟ شاید پیش کشیدن این پرسش پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای حوزه استعماریاش، همچنین کاسته شدن از مساحت کشورهایی که استعمار سنتی برآنها سیطره داشت ضروری باشد. به نظر برخی ابتکار و ایده کمربند و راه را که چین آغاز کرده چیزی جز یک طرح استعماری عریض و طویل نیست، اما برای آن به عنوان یک ساخت اقتصادی محض تبلیغ میشود. ولی چین نقش کاملا توسعهای بازی نمیکند آن طور که امریکا و ژاپن و کانادا و اتحادیه اروپا ازطریق صندوقهای مختلف توسعهای خود انجام میدهند؛ اتهام صریحی که رئیس جمهوری سابق امریکا باراک اوباما به رئیس جمهوری چین شی نسبت داد و او را متهم کرد در ایفای نقش توسعه بین المللی کوتاهی میکند.
روزها و گذر زمان به ما نشان داد که چین وبال گردن کشورهای درحال توسعه شد که آنها را با قرضهای سنگین اغوا میکند تا برمنابعشان «مسلط» بشود پس از اینکه موفق به انجام تعهدات و پرداخت قرضهای خود نمیشوند؛ «تهمتی که چندان غیر واقعی نیست» با توجه با آنچه موسسههای مالی در جهان غرب درباره کشورهای درحال توسعه میگویند به خصوص سیاستهای صندوق بین المللی پول. امروزه طرحهای «استعماری» در خاورمیانه را نمیتوان نادیده گرفت که تأثیر آشکاری دارند و نمیتوان از کنار آنها گذشت. طرح احیای خلافت عثمانی که ترکیه آن را رهبری میکند و نفوذ خودش را بر مناطق نفوذ سنتی ترکی در کشورهای آسیای میانه و برخی کشورهای اسلامی و عربی میگستراند. طرح ایرانی نیز وجود دارد؛ یک طرح کاملا فرقه گرایانه خبیث که از مفهوم والای مقاومت استفاده ابزاری میکند. برای گستراندن انقلاب فرقهای خود از ابزار تروریسم و اشغال پایتختهای عربی و با استفاده از ملیشیای تروریست حضور خود را توسعه میدهد. تلاش دیگری هم وجود دارد برای گسترش دوباره امپراتوری روسی به رهبری پوتین که هوس شکوه روسیه قدیم را دارد و با انگیزههای شخصی برای شکست دادن اردوگاه غرب که به نظر او به روسیه اهانت کرده به جلو میرود. طرح دیگر هم وجود دارد و آن طرح اسرائیل پیچیده در پوسته اساطیر تورات قدیم است که تا به امروز زندهاند.
طرحهای استعماری مختلف دیگری نیز وجود دارند برخیشان آخرین نفسهایش را کشیده و برخی تلاش میکنند از بستر مرگ برخیزند. پرسش که باید برآن درنگ کرد این است؛ استعمارگران جدید(چین، امریکا، روسیه) چگونه رقصهای مرگ را میان همکاری «ظاهری» و مقاصد خصمانه کهنه به پا خواهند کرد به خصوص اینکه جایزهای که همه برآن مسابقه گذاشتهاند یکی است و آن هم سلطه برسراسر جهان است؟
امروز جهان فصل نوینی از امپراتوریها را تجربه میکند که به مسابقه دو امداد میماند که درآن چوب دست به دست میشود و جایگاهها در آن جابه جا میشوند. خط پایانی نزدیک میشود و صدر نشین جدیدی از راه میرسد.
TT
مسابقه امپراتوریها
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة