عبدالعزیز حمد العویشق
معاون دبیرکل در امور سیاسی و مذاکرات- شورای همکاری کشورهای عرب خلیج
TT

​پیمان عدم تعرض؛ زیرکی یا ساده‌لوحی ایرانی؟

در اخباری سرشار از خوش‌بینی، مدتی پیش روزنامه‌های ایرانی به نقل از چند مقام دولتی نوشتند که گفت‌وگوها با اروپا، به سمت حفظ توافق هسته‌ای و دور زدن تحریم‌های امریکایی به وسیله مکانیزم «انستکس»، «خوب پیش می‌روند» و آنها همچنان منتظر پاسخ مثبت از سوی کشورهای خلیجی درباره پیشنهاد امضای «پیمان عدم تعرض» با برخی کشورهای همسایه‌اند.
در حقیقت پیشنهاد امضای پیمان عدم تعرض یکی از عجیب‌ترین چیزهایی است که قریحه ایرانی اخیرا به آن رسیده است. شیوه‌ای قدیمی و مردود که برای پراکنده ساختن دشمنان به کارمی‌رفت و آلمان نازی خبره استفاده ازآن بود تا برای مدتی موقت برخی کشورها را بی طرف نگه دارد و با تمام توان به مواجهه دشمن بزرگ‌تر بپردازد.
ایران هنوز به ایجاد اختلاف میان ایالات متحده و متحدانش امید بسته است تا نقشه‌های واشنگتن به قصد ایجاد ائتلافی بین‌المللی برای حفاظت از دریانوردی در خلیج و تنگه هرمز در برابر حملات مکرر ایران را به هم بریزد. می‌بینیم جواد ظریف در سفرهای سفینه‌ای‌اش در منطقه و اروپا  تلاش می‌کند نگاه‌ها و توجه‌ها را از مسائل اصلی که جهان را درباره رفتارهای ایران به خود مشغول کرده منحرف سازد و مسئله را به تلاش برای نجات توافق هسته‌ای که ایالات متحده از آن خارج شده خلاصه کند و از تحریم‌های امریکایی گلایه کند.
ایران به طور مستقیم و غیر مستقیم، درخواست‌های ایالات متحده و شورای همکاری را برای مذاکرات، بررسی برنامه موشک‌های بالستیک، حمایت از تروریسم و فرقه گرایی در منطقه، دخالت در امور داخلی کشورهای همسایه و دیگر مسائلی که مایه نگرانی جامعه جهانی است، رد کرده. به جای آن ایران علاقه دارد درباره اجرای توافق(و نه تعدیلش) و تحریم‌ها حرف بزند.
اما با همسایگان، ایران آنها را با طرح ایده‌های غیر عملی و مربوط به دوره‌های سپری شده یا اصلا به طوری عمدی برای پذیرفته نشدن طراحی شده‌، نادیده می‌گیرد. یکی از آن ایده‌ها که ظریف در ماه می گذشته و بعدا در ماه آگوست عنوان کرد، امضای «پیمان‌های عدم تعرض» با برخی کشورهای همسایه بود. خیلی معلوم نیست آیا این پیشنهادی جدی است یا به قصد تمسخر و خریدن وقت مطرح می‌شود؟ آیا ظریف زرنگی می‌کند یا این نهایت دانش دیپلماتیک و قانونی اوست؟ این پیمان‌ها دیگر پذیرفته نیستند و به دوره پیش از تأسیس سازمان ملل متحد برمی‌گردند که منشور آن مانع از حمله به کشورهای همسایه می‌شود بی آنکه نیازی به امضای چنین اتفاقیه‌هایی باشد. پیمان‌های عدم تعرض شبهه‌ناک شدند به خصوص پس از اینکه آلمان نازی از آنها به عنوان ابزاری برای متفرق ساختن کشورهای اروپایی استفاده کرد تا آنها را یکی پس از دیگری ببلعد. ماه گذشته مصادف با یادبود 80 سالگی مشهورترین و شاید دردناک‌ترین چنین پیمانی بود؛ اتفاقیه‌ای که آلمان در 23آگوست1939 با اتحاد جماهیر شوروی امضا کرد، یعنی هشت روز پیش از حمله به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم در اول سپتامبر.
روشن است که پیشنهاد ایران برای امضای «پیمان عدم تعرض» بخشی از پاسخ ایران به تلاش‌های امریکا به قصد تشکیل ائتلاف بین‌المللی برای حفاظت از آب‌راه‌ها در پاسخ به حملات مکرر ایران به نفتکش‌هاست. ایران با این ائتلاف مخالف است. اما خنده دار اینکه رئیس جمهوری روحانی می‌گوید، کشورهای منطقه مسئول چنین حفاظتی هستند. این درحالی است که او می‌داند حملات گذشته به نفتکش‌ها و تهدیدهای آینده از یک کشور به نام ایران می‌رسند و ائتلاف بین‌المللی قصد دارد مانع از ایران( و نه هیچ  کشور دیگر) بشود تا دست به چنین عملیاتی نزند.
هدف ایران از این پیشنهادها کاشتن بذر اختلاف میان واشنگتن و متحدانش است و تضعیف فرصت‌های موفقیت ائتلافی که ایالات متحده باری تأمین امنیت کشتیرانی ایجاد می‌کند. به خصوص، پیمان‌های عدم تعرض با برخی کشورهای شورای همکاری به قصد متفرق ساختن آنها و تلاش برای جلوگیری از پیوستن آنها به این ائتلاف است. همان طور که ایران می‌داند، کشورهای عضو شورای همکاری عضو« اتفاقیه دفاع مشترک» هستند که بر اصل پایبندی به «امنیت کامل و پیوسته همگانی» تصریح می‌کند و کشورهای عضو براین باورند که«هرگونه تجاوزی به هریک از اعضا تعدی به همه اعضاست و هرخطری که یکی از آنها را تهدید کند، همه را تهدید کرده است». و علیرغم بحران خلیجی این اتفاقیه برقرار و لازم الاجراست. به همین دلیل پیمان‌هایی که ایران پیشنهاد می‌کند با این اتفاقیه تناقض دارند.
مایه تأسف است که بهترین چیزی که قریحه ظریف یافت پیمان‌هایی هستند که به دوره سیاه تاریخ معاصر برمی‌گردند، زمانی که بلندپروازی‌های نازی‌های مسبب ویران‌گرترین جنگ شد، وقتی که آلمان از این پیمان‌ها ابزاری ساخت تا همسایگانی همچون دانمارک، استونی و لیتوانی را بی طرف نگه‌دارد و با آنها در سال 1939 و چند ماه مانده به حمله به لهستان معاهده‌های عدم تعرض امضا کرد. اما روسیه تنها چند روز پیش از آن حمله که موجب شعله‌ور شدن جنگ جهانی دوم شد، معاهده معروف به پیمان «مولوتوف-ریبنتروپ» را امضا کرد. آلمان با این معاهده توانست آن کشورها را بی طرف نگه دارد و امکانات نظامی‌اش را به جبهه‌های دیگر گسیل سازد. معاهده با روسیه تا سال 1941 برقرار ماند تا زمانی که آلمان آماده حمله به آن کشور شد.
در منطقه خلیج، صدام حسین در حالی سی سال پیش از آن  نقشه حمله به کویت را آماده کرده بود، با همین قصد امضای معاهده‌های عدم تعرض با همسایگان را مطرح کرد تا آنها را بی طرف نگه دارد و با فراغ بال به کویت حمله کند. عجیب اینکه ظریف کویت را برای اعلام پیشنهادش انتخاب کرد.
از زمان تشکیل سازمان ملل متحد، و مرجع شدن منشورآن در سال 1945، جهان از چنین حقه‌های قانونی دست کشید، چرا که اجرا و پایبندی به آنها مبتنی بر حسن نیت و اعتماد متقابل میان دو طرف است. به جای آن منشور اصول الزام آوری برای تنظیم روابط بین کشورها و عدم تعرض به همدیگر قرار داد بی آنکه نیازی به امضای آن معاهده‌ها باشد.
در ارتباط با ایران و بیانیه‌های رسمی‌اش، شورای همکاری منشور سازمان مل متحد و اصول قانون بین‌المللی را مطرح ساخت که می‌تواند اساسی برای تنظیم روابط میان کشورها باشد چرا که آن اصول مستلزم احترام به مرزها و استقلال سیاسی و حفظ تمامیت ارضی کشورهای همسایه می‌شود. همچنین مانع از کاربرد قدرت و تهدید به آن می‌شود. اما ایران به جای آن پیشنهادی را مطرح می‌کند که به دوره پیش از تشکیل سازمان ملل متحد برمی‌گردد، یعنی این کشور علاقه‌ای به پناه بردن به منشور سازمان ملل متحد یا اصول قانون بین‌المللی ندارد و این اصل و اساس مشکل تهران و شورای همکاری خلیج است.