ای نور دیده، موسم جشنهای آغاز سال جدید است و بندگان به هرطرف که رو کنند خود را در محاصرهدایا میبینند؛ در تلویزیون و ویترینها و زیر درخت میلاد جعبههایی پیچیده در کاغذهای رنگی که با روبانهای طلایی و قرمز بسته شدهاند. و گزارشی زیبا میبینم درباره معروفترین هدایای تاریخ. در آن چهگوارا، نماد انقلابیون نسل ما به چشم میخورد که پنهان هدیهای برای جان کندی میفرستد: بسته سیگار فاخر کوبایی، کالایی از تولیدات «دشمن» که در ایالات متحده ممنوع است. اما رئیس جمهوری از سیگار خوشش میآمد و در اوقات استراحت دود میکرد. دو روزنامهنگار امریکایی داستان هدیه را کتابی کردند و در توضیحات آن نوشته شده که کندی سال 1961 آن را دریافت کرد و آن زمان هنوز از ورودش به کاخ سفید شش ماهی نگذشته بود. همان زمان چگوارا در کوبا مشغول مدیریت سیاست رفیقش کاسترو بود. با سیگار درون جعبه نامهای شامل پیشنهادهایی برای عادی سازی روابط بین دو کشور وجود داشت، از جمله جبران خسارت شرکتهای امریکایی که از سیاست ملی سازی درکوبا زیان دیدند. آیا کندی سیگارهای انقلابیون را دود کرد یا مأموران سازمان اطلاعات مرکزی آن را قاپیدند و به آزمایشگاهی فرستادند تا سم آزمایی بشود؟ یقین اینکه دود هوا شد و خاکستر مایه نزدیک شدن دو طرف به هم نشد.
همچنین هدایایی هست که استالین در چنین روزهایی از سال 1949به مناسبت جشن تولد هفتاد سالگیاش از پاریس دریافت کرد. محبوبیت رهبر شوروی بسیار بود و یکی از هر چهار شهروند به حزب کمونیست فرانسه رأی میداد. اینگونه بود که حزب سه هزار هدیه شامل گلدوزیها و بافتهها و شیرینیها و عروسکها و نامههایی را جمع کرد که دانش آموزان نوشته بودند. درمیان آنها یک طراحی با زغال از پیکاسو بود که فنجان شرابی را نشان میداد با عبارت«به سلامتی تو». همچنین فیلمی وجود دارد با عنوان «بیشترین مردی که دوست داریم» که گروهی از سینماگران فرانسوی ساختند و پل الوار شاعر آناونس آن را نوشت و با صدای خودش خواند. برای رساندن آن هدیه قطاری ویژه به سمت مسکو راهی شد.
استالین از احساسات فرانسویها خوشحال شد، اما زیباترین هدیه از کارگران لهستان رسید. آنها یک دستگاه تلفن مدل قدیم برایش ساختند که شمارهگیرش با انگشت میچرخید. به شکل کره زمین طراحی شده بود و گوشی داسی که روی چکش مینشست. چهار سال بعد استالین مرد و هدیه به انبار رفت. پس از مرگش حقایقی از جنایتهایی رو شد که در دوره او اتفاق افتاده بود و از « محبوبترین مرد، به منفورترین مرد جهان» تبدیل شد. این را از خودم نگفتم بلکه از گزارشی نقل کردم که روزنامهای منتشر کرد.
پادشاهان فرانسه و برخی رؤسای جمهوریاش دوست داشتند هدیهای عجیب و استثانی دریافت کنند، از جمله سنگهای قیمتی از هند و جانوران استوایی افریقا. رسوایی قطعات الماسی که رئیس جمهوری ژیسکار از امپراطور بوکاسا گرفت مشهور است. معروفتر ازآن ماجرای زرافهای است که حاکم مصر محمد علی به پادشاه شارل دهم داد. در سال 1826 به بندر مارسی رسید. وقتی از کشتی پایین آمد، سراسر بندر را شادمانی فراگرفت. زرافه اعجوبهای شد که از شهرها و روستاهای فرانسوی در مراسمی همچون جشن عروسی عبور میکرد تا اینکه به « باغ کوچک گیاهان» پاریس رسید.
در سال 1959 ساعت ساز فرانسوی فرد لیپ اولین ساعتی را ساخت که با باطری کارمیکرد. آن را به رئیس جمهوری دوگل هدیه کرد و رئیس در جوابش نامه تشکرآمیزی فرستاد. درآن نوشته شده:« حالا به برکت هدیه تو میتوانم ساعتهای معدودم را بشمارم»، اما ژنرال که در ریاضت کشیدن معروف بود از آن ساعت با روکش طلایی استفاده نکرد مگر برای تعارف. در تابستان گذشته، در یک حراج علنی به مبلغ 23 هزار یورو به فروش رفت.
TT
تلفن استالین و زرافه محمد علی
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة