چارلز لستر
همکار و مدیر بخش مبارزه با تروریسم مؤسسه خاورمیانه
TT

​آغاز دوباره درگیری‌های ادلب فقط زمان می‌طلبد

چند هفته پیش ارتش سوریه- با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه- به سرعت به سمت شمال و داخل استان ادلب پیش می‌رفت و هرجا پامی‌گذاشت یا ترک می‌کرد، پشت سرش نوار بلندی از مرگ و ویرانی به جای می‌گذاشت. روستاها و شهرهای این قطعه از خاک درهم کوبیده شدند به گونه‌ای که مناطق و محله‌هایی را به تمامی ناچار ساخت به سمت مرز ترکیه بگریزند.
تنها در مدت زمان85 روز نزدیک به یک میلیون نفر از منطقه مرزی ادلب آواره شدند، منطقه‌ای که خود میزبان 800هزار آواره بود که در اردوگاه‌های پر از آواره و گریخته از جنگ زندگی می‌کردند. فاجعه بشری بی سابقه است، نه تنها در مدت 9سال جنگ داخلی ویرانگر سوریه بلکه در طول تاریخ جهان از زمان جنگ دوم جهانی. ده‌ها اتفاقیه وضع و روزی بهتر از قراردادهای سوچی و آستانه نداشتند و جز مشتی کلمه روی کاغذ و فاقد ارزش نبودند. ازآنجا که آنها «ضامن» آن اتفاقیه‌ها هستند، حمله به سربازان ترک و مراکز کنترل آنها که در داخل ادلب قرار داشتند توسط ارتش سوریه به شکل بی سابقه‌ای صورت گرفت.
در مدت زمان حملات بی‌رحمانه ارتش سوریه-که شامل ویرانی تقریبا روزانه مدارس و بیمارستان‌ها و بازارها می‌شد- تلاش‌ها ترکیه برای انجام مذاکره بارها ازسوی طرف روس رد شدند. عملیات حضور نظامی ترکیه در داخل استان ادلب، علاوه بر رساندن سلاح به نمایندگان آنکارا روی زمین، درکنار سرنگونی تعدادی از هیلکوپترهای ارتش سوریه، اصولا به قصد عقب زدن است، اما موجب تنش نظامی بی سابقه روسی-سوری شد. در مقابله با بزرگ‌ترین فاجعه انسانی در تاریخ معاصر به دلیل رفتارهای خشونت آمیز خصمانه بی سابقه میان کشورها، به نظرمی‌رسد حالتی از بی تفاوتی میان بخش‌های بین‌المللی وجود دارد.
در روز اول مارس جاری، ارتش ترکیه عملیات «سپربهار» را آغاز کرد که عبارت بود از حمله هوایی گسترده جنگنده‌های بدون سرنشین برای هدف قراردادن پایگاه‌های هوایی، انبارهای اسلحه، سلاح سنگین و سامانه‌های ضدهوایی نظام سوری. علاوه بر اینکه توپخانه‌های ترکیه مواضع ارتش سوریه درشمال غرب این کشور را هدف گلوله باران سنگین توپخانه قراردادند، سامانه‌های دفاع هوایی ترکیه تعدادی جنگنده نظام سوری را سرنگون کردند. طی چند روز صدها جنگجوی نظام سوری کشته و زخمی شدند و نظام ناچار شد برای پرکردن جای آنها در خطوط مقدم جنگ، نیروهای پلیس و نیروهای سازماندهی شده پایین‌تر از سن قانونی را راهی مناطق جنگی کند. ایران ازموضع سابق‌ یک سال پیش‌اش در دوری گزیدن از جنگ در ادلب دست کشید و نیروهای شبه نظامی «حزب الله» و «فاطمیون» را برای پرکردن خلأ به وجود آمده در نیروهای نظامی سوریه وارد عمل ساخت. روسیه پیام فرستاد و رئیس جمهوری ترکیه اردوغان را برای مذاکره درباره آتش بس به مسکو دعوت کرد.
براثر تغییرموازنه قوا روی زمین و به بن‌بست رسیدن اعمال خصمانه، مداخله نظامی ترکیه به پایان خود رسید. روز پنجم مارس جاری رئیس جمهوری ولادمیر پوتین و اردوغان به مدت شش ساعت جلسه گرفتند و به جهانیان خبر از تصمیم فراگیر برای آتش بس و توافق برای ایجاد گذرگاه امن به طول شش کیلومتر در دو طرف شمال و جنوب راه سریع«ام4» دادند. تصمیم به آتش بس چندان شگفت انگیز نبود، اما گذرگاه امن یکی از تحولات حیرت انگیز بود. آن طور که مقامات روس و ترک آن روز توضیح دادند و وزیر خارجه ترکیه روز 10مارس جاری اعلام کرد، منطقه 6کیلومتری به سمت جنوب از سمت راه سریع«ام4» است که در کنترل نیروهای معارض سوری قرار دارد و نیروهای ترکیه عملا ازآن عقب رانده شدند. هیچ یک از دو طرف درباره چگونگی تحویل و تحول راه‌های کنترل منطقه جنوب راه سریع «ام 4» توضیحی نداد، اما اشاره‌های ترکیه روشن بودند. پس از تلاش‌های نفس‌گیر برای بازپس گیری کنترل ادلب، این تصمیم ترکیه برای دست کشیدن از چنین مساحت زمینی، حیرت انگیز بود.
تحلیل و تفسیرهای متعدد احتمالی از نتایج نشست اخیر مسکو وجود دارد از جمله اینکه تصمیم به آتش بس تنها نتیجه با اهمیتی بود که روسیه و ترکیه واقعا می‌توانستند به آن دست یابند، اما برای کمک به حفظ روابط دوجانبه که فرارتر از ادلب تعریف می‌شوند، موضوع گذرگاه امن به عنوان یک پیشنهاد قابل گفت‌وگو درآینده به آن اضافه شد. نبود هرگونه جزئیات درباره اجرای توافق مورد ادعا و شروع مذاکرات با ماهیت نظامی پیرامون چگونگی ایجاد گذرگاه امن می‌تواند گویای این مسئله باشد.
در همه احتمال‌ها ترکیه خوب می‌دانست که واقعیت مضمون آتش بس درسوریه چندان عمر نخواهد کرد و ازسرگیری مرحله جدید اعمال خصمانه صرفا یک مسئله زمانی است. از طریق موافقت با آتش بس، شاید ترکیه وزن نظامی را که در عملیات «سپر بهار» به دست آورد از دست بدهد هرچند وقت کافی برای تقویت خط قرمز نهایی برراه «ام4» را به دست آورد. در حقیقت طی روزهای پس از نشست مسکو، صدها تانک و زره‌پوش ترکیه به سمت قلب استان ادلب حرکت کردند. در هفته‌های پیش از برگزاری نشست، ارتش ترکیه در اشاره‌ای آشکار به چشم انداز بلند مدت خود، مجموعه نقاط بازرسی در طول راه سریع ایجاد کرد که درنهایت می‌تواند منجر به رسیدن به راه میانه‌ای با روسیه بشود.
برای ترکیه احتمالا این دیدگاه فراخ نسبت به آینده قرارداد با مسکو شامل مسائلی فراتر از ادلب بشود. شایعاتی در ترکیه پخش شده که حکایت از نشان دادن چراغ سبز«ضمنی» از طرف رهبری روسیه درباره حملات ترکیه به شهرهای تحت سلطه نیروهای دموکراتیک مانند عین العرب(کوبانی) یا منبج دارند در مقابل کاهش نیروهای ترکیه در ادلب با کاهش تسلط نیروهای مخالف در مناطق تحت نفوذ آنها. این می‌تواند با تفسیر دلیل حالت آرامش ناگهانی که برمخالفان رئیس جمهوری اردوغان درآنکارا همآهنگ باشد که از نتایج نشست مسکو انتقاد می‌کردند.
همانند اطراف خارجی که از سال2011 در سوریه حضور دارند، به نظرمی‌رسد طرف ترک در تعامل با مسئله ادلب اولویت را به منافع خود می‌دهد. هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه آن طور که شایع می‌شود، سربازان سوری را هدف قرار نمی‌دادند و سامانه دفاع ضدهوایی سوریه را به خاطر حفظ جان غیرنظامی نابود نمی‌کرد بلکه انگیزه اصلی آن عملیات نیاز ضروری و فوری برای جلوگیری از پیش‌روی نیروهای دولتی سوریه و محافظت از مساحت بزرگ خاکی است که بتواند مانع از سرریز شدن تعداد بیشتر پناهندگان سوری به داخل ترکیه بشود. به همین شکل، انگیزه اصلی تصمیم به آتش‌بس بیش از آنکه برای توقف جنگ باشد، برای ممانعت از نابودی کامل روابط استراتژیک روسیه-ترکیه بود.
با فرض دقت این تحلیل، احتمال شروع موج جدیدی از خشونت شدید در ادلب هنوز بالاست و شاید به زودی آغاز شود. تا به اینجا، تنها یک دلیل کوچک اجازه نداده نظام سوری به احتمال تحقق پیروزی کامل ایمان بیاورد؛ اگر پاسخ نظامی ترکیه در آینده کم اهمیت و طولانی مدت نباشد. اگر چنین بشود، بهترین سناریوهای پیش روی ادلب شاید محقق بشوند؛ تبدیل منطقه شمالی استان به چیزی شبیه غزه فلسطینی زیر نظرترکیه. بحران انسانی دارای ابعاد بی سابقه باقی می‌ماند، اما وقتی آن را با بدترین حالت‌ها مقایسه می‌کنیم، احتمال وضعیت اندک بهتری را ممکن می‌سازد؛ پیش‌روی مستمر نیروهای نظام سوری در طول راه تا مرز ترکیه.