الکاظمی نمیتواند فقط تکرار اسلافش باشد. نتایج تشویق کننده تکرار نیست و او وابسته به همان مکتب نیست. بار سنگین حزبی یا خوانشهای قدیمی سبک حکومتداری یا جایگاه کشور درمنطقه برشانههایش سنگینی نمیکنند. سالهایی را که درتورق اطلاعات و خواندن بین سطرها سپری کرد او را به این قناعت رسانده که وضعیت عراق دیگر بیش ازاین تاب و تحمل بیراهه رفتن و دهدردادن و گمراهی و فساد را ندارد. بدون شک او میداند که نجات دادن خود نقشه نیازمند قراردادن آن دراختیار حکومتی است که شایسته این نام باشد. هیچ اطمینانی برنقشه نیست مگر درسایه حکومتی که از بنیادهای ملی و ا نهادهای آن پاسداری کند، از کرامت سرزمین دفاع کند و نگهبان کرامت میهن باشد. تنها حکومت پلی ایمن است که عراقی میتواند از روی آن به منطقه و جهان بگذرد و داد و ستد کند و ارتباط برقرارکند و مشارکت داشته باشد. تنها حکومت جدید میتواند سرمایه گذار را به آمدن اقناع کند. و سفیران را قانع کند که مرزهای روابط بین کشورها را حفظ کنند. عراق نیازمند مشارکتهاست نه قیمومیت.
الکاظمی از زمان پذیرش مأموریت خود در روز هفتم می سخن حکومت و نبرد جستوجوی آن را برانگیخت. عبارتهایی ازجنس عدم مداخله درامور داخلی به سطح برگشتند. دیروز به مناسبت سفرخارجه ایران محمد جواد ظریف که درآستانه سفرالکاظمی به سعودی روی داد، برزبان رفت. انتخاب ریاض به عنوان اولین ایستگاه سفرهای خارجی که بعداً شامل تهران و واشنگتن میشود، نشان دهنده تمایل الکاظمی به بافتن فرش ثبات با اراده و شکیبایی است.
روشن است که الکاظمی رؤیای بیرون کشیدن عراق از اقامت دائمی در طوفان را دارد. اقامت پرتنش درخط تماس ایرانی-امریکایی که شاهد ماههای سختی میان محاسبات انتظار و انفجاراست. الکاظمی طرح خصمانهای برای ایران به عنوان کشور همسایه ندارد. چنین طرحی مشکل را حل نمیکند، نه پسندیده است و نه امکان پذیر. او طرحی برای بازگرداندن توازن دارد که میتواند جایگاه عراق را درمخاطب قراردادن ایران و ترکیه و دیگرکشورها تقویت کند. ترمیم روابط عراق با ریشههای خلیجی و عربیاش برای بازیابی قدرت آن کشور و بازگرداندن جایگاه طبیعیاش درتوازنهای مثلث عراق-ایران-ترکیه ضروری است. طبیعی است که چنین جهتگیری با درک و تأیید خادم الحرمین ملک سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهدش شاهزاده محمدبن سلمان روبه رو بشود، چون بازگشت عراق برای به دست گرفتن اقدام خود و ثبات آن یک نیاز خلیجی، عربی بلکه بینالمللی است.
الکاظمی میداند که تقدیرمأموریتی بسیار دشوار بلکه محال بردوش او گذاشته. نخست وزیری در دورانی انفجاری به او رسید. همین اشاره کافی است که سال عراقی با کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده «سپاه قدس» با یک موشک امریکایی درخاک بغداد آغاز شد. صرف گرفتن تصمیم مجازات شخص سلیمانی به معنای کشودن صفحهای بسیار تند میان واشنگتن و تهران بود. چندان عجیب نمینمود که پس ازآن پارلمان عراق از دولت بخواهد به حضور نیروهای «ائتلاف» درخاک عراق پایان دهد و شبه نظامیان پایگاههای نظامی که نیروهای امریکایی درآنها حضور دارند را با موشک هدف قراردهند.
همین دوره سخت نشان داد سیاست« فشار حداکثری» که دولت ترامپ درپیش گرفت زیانهای جدی به اقتصاد ایران و توان تهران برای تأمین مالی طرح منطقهای آن وارد ساخت. جنبهای دیگر نیز دشواری وضعیت ایران دراین مرحله را نشان میدهد. حملات اسرائیلی به اهداف ایرانی درسوریه ادامه دارند و به شبه جنگی تبدیل شدند که به شکل قسطی درگرفته باشد. ایران تاکنون نتوانسته هیچ مانعی را سازماندهی کند. حضور روسی شاید مانعی درخاک سوریه بشود، اما درسایه وجود ترامپ نگرانی از رویارویی گستردهتر میرود که به کارگیری جبهه لبنان میتواند نقش بازدارنده را بازی کند.
مسئله پنهانی نیست که به وجهه ایران آسیب وارد شد که همیشه تهدید میکرد به کسانی که به آن حمله کنند پاسخ زلزلهوارمیدهد.