اگر صدای انفجار بیروت در قبرس شنیده شد؛ -در سطح وجدانی- در سراسر جهان به گوش رسید، با همه دود و خون و اشکهایش. پرسشهای بسیاری پیش کشید و موجب آگاهی و بازنگری زیادی شد به خصوص درسطح کشورهای بزرگ که لبنان را با سرنوشت خود رها کرده بودند و امروز برمیگردند تا با آن در ارتباط باشند و شاید سفر رئیس جمهوری فرانسه به بیروت سرآغاز پیوندهای دیگر با جامعه جهانی باشد!
به دلیل تشابه بسیار زیاد میان دو نظام سیاسی لبنانی و عراقی، پژواکهای آن درعراق به سرعت پیچید. اما به تناسب احزاب و شبه نظامیان و مردم و طبقات مختلف تفاوت داشت.
شاید سادهترین و روشنترین واکنشها دعوتی بود که از سوی فرهیختگان و تعداد بسیار زیادی از مردم عادی عراق بود که از «الحشد الشعبی» و شبه نظامیان ایرانی درخواست کردند، انبارهای سلاح و تجهیزات بسیار انباشته و هولناک خود را از مناطق مسکونی تخلیه کنند.
دولت –آنطور که گفته میشود- دستوراتی برای تخلیه مواد شیمیایی قابل اشتعال در نقاط مرزی و دفع آنها به شکل ایمن داده بود؛ اما سخنی درباره سلاح شبه نظامیان به میان نیامد که درنقاط مختلف پراکنده است. «الحشد» و شبه نظامیان هنوز دربرابر آنچه اتفاق میافتد سکوت اختیار کرده و تجاهل و لامبالاتی میکنند و شاید چشم به دستورات «حزب الله» لبنان و ملاهای تهران داشته باشند.
اما همه اینها سادهترین چیزی است که میتوان از درس لبنانی آموخت که لبنانیها در چند ثانیه مرحله کنونی جانهای ارزشمند بسیار و ثروتهای هنگفت برایش دادند. درس مهمتر خوانش جوهره و اصل تجربه اخیر لبنانی است که ازعراق بسیار پیش افتاده است.
لبنان درس خاص خود را دارد که راهی طولانی به سویش گشود، راهی که نیم قرن زمان برد و سرشار بود از وحشت و فجایع و مصایب بسیار که شاید مهمترین نشانه آن این است که زمام تصمیمگیری به زور و ظلم و خصمانه از دست فرزندانش گرفته شد و مورد دست یازی دستها و تمایلات قدرتهای خارجی زیادی قرار گرفت که حدیث نامها و نشانهایش بس طولانی میشود، اما تا به امروز و درنهایت راه سلطه ایرانی در خباثت و فریب و رنگ و ماسک عوض کردن حرفهای شده است.
همانطور که عراق از سال 2003 تاکنون از جنگ فرقهای و ادامه خونبار و ویرانگر«داعشی» رنج میبرد، به پایان رسید همان طور که لبنان زیر سطله ایرانی است و دیگر آقای خودش نیست.
ایران به وسیله «حزب الله» و با ادعای جنگ با اسرائیل و با جنگهایی که مقاومت ادعایی خوانده میشد برلبنان چیره شد؛ جنگهایی که جز ویرانی و فساد و تنش همیشگی و تعطیل شدن همه چیز وبردن کشور زیر عبای «حزب الله» دستآوردی به همراه نداشتند.
با احزاب اسلامگرای فرقهگرا و شبه نظامیان آنها و «الحشد الشعبی» به بهانه سرکوب کردن «داعش» برعراق مسلط شد.
طشت رسوایی زیادهخواهی ملاهای ایران با مسئله فلسطین برای جهان عرب و خود فلسطینیها ازبام افتاد؛ این چیزی جز ماسکی برای طرحهای توسعه طلبانهاش در منطقه نیست. اغراقی درگفته برخی نیست که؛ اگر اسرائیل نبود همین ملاها آن را میساختند. بلکه آنها ازکشور خود اسرائیلی دیگر ساختند که تلاشش آسیب زدن به جهان عرب و هدر دادن توان و عمیق کردن اختلافات آنهاست. برای «حزب الله» داستان مزارع شبعا را تراشید! جبههای ساختگی برای جنگی بیانتها راه انداخت، که لبنان نه به آن نیازی داشت و نه اکنون نیاز دارد بلکه نیاز به ثبات و آبادانی و مهیا ساختن خدمات اساسی برای مردمش دارد که جنگهای دیگران آنها را از نفس انداخت! این از قبیل پیشگویی نیست که ایران تا حد زیادی در ساختن «داعش» مشارکت داشت و به واسطه مزدورانش راه اشغال شهرهای غربی و شمال غربی عراق را هموار کرد تا ازطرف مقابلش انتقام بگیرد!
لبنانیها و عراقیها امروز دریک وضعیت از دست دادن میهن به سرمیبرند و مدتهاست زندگیشان مورد تهدید نابودی و متلاشی شدن و بی رحمی قراردارد. وقتی قدرت به دست مردم یک کشور نباشد بی شک انواع مظاهر فساد و ورشکستگی و نبود خدمات و ویرانی و ازهم گسیختگی و پراکندگی برآن چیره میشوند! همان طور که با هم درفضایی انقلاب مردمی به سرمیبرند که خواستار تغییر و سرنگونی گروههای حاکم کنونی با همه چهرههایشان هستند؛ به خصوص آنهایی که مدعی تقدسند و مورد حمایت ایرانند!
این برلبنانیها و عراقی لازم میسازد که هرکدامشان تجربه آن یکی را بخواند! و هریک ازآنها استفاده کند تا خطاها و رنجهای آن یکی را تکرار نکند و هزینههای مضاعف نپردازد.
هنوز بسیاری از عراقیها منتظرند که دولت گروههای شبه نظامی را منحل سازد و مسئله «الحشد الشعبی» را که با وجود ارتش بزرگ و نیروهای مسلح قدرتمند ماهیت و اهداف واقعیاش را نمیفهمد به سرانجام برساند. و این درس لبنانی است که به محال بودن آن اشاره میکند، لبنانیها چندین سال است که از «حزب الله» میخواهند سلاحش را زمین بگذارد و مانند دیگران به کار سیاسی بپردازد، اما حزب این دعوتها را نادیده میگیرد و خواسته قانونیشان را ناچیز میپندارد و اصرار میکند سلاح بیشتری داشته باشد و زمام امور جنگ و صلح را دردست بگیرد و از این گفته خود شرم نمیکند که ادامه جریان ایمانی جهادی ایران است و ازآنجا حمایت مالی میشود!
اینگونه است که عراقیها باید درک کنند شبه نظامیان ایران همچنان وبرای سالها به خواستههایشان بی توجهی خواهند کرد و مقدار بیشتری سلاح ذخیره خواهند کرد؛ بلکه «هزار ویک شبعا» با همسایگان میگشایند به خصوص برای برادران عربشان.
اگر «حزب الله» با گرفتن گلوی لبنان این کشور را به این حال و روز ویرانی و عذاب رساند، عراق به کجا خواهد رسید که هفتاد گروه شبه نظامی ولایت خامنهای چنگ درگلویش انداختهاند؟
درلبنان رئیس جمهوری فرانسه مکرون آمد تا به لبنانیها مژده دهد برای تغییر اوضاعشان و برپایی نظام جدید که از اعتماد مردم برخورداراست درکنارشان خواهد بود. نظامی خالی از فساد که میتواند زندگی جدیدی را بنا کند. و او میداند این در سایه هیمنه ایران و «حزب الله» با ارتش و سلاحش محقق نمیشود. آیا درطرحش بندی مربوط به خلع سلاح «حزب الله» و بازگردان لبنان به لبنانیها به کمک قدرت بینالمللی وجود دارد؛ همان طور که رسانههای داخلی و عربی میخواهند؟ تاکنون هیچ نشانه روشن و دقیقی دراین باره وجود ندارد و انگار شوک بزرگ شیشههای خانهها و مؤسسهها را خرد کرد و به دنبال آن و درمقایسه با همان درس وضع عراق نیز چنین میماند و دوکشور هیچ امیدی جز به دو انقلابشان ندارند!