سخن من اینجا درباره چهار نخست وزیر سابق لبنان است. و مخالفتم با تبدیل شدن آنها به شبه رهبری سیاسی مسلمانان سنی آن هم نه از زمان استعفای نخست وزیر سعد الحریری از پست ریاست دولت در روز 12 نوامبر سال 2019 بلکه از سال 2018 وقتی که «جنگ الجرود» علیه «داعش» آن طور که نامیده شد و تصویب قانون انتخابات عجیب. سعدد الحریری تمایلی به این نداشت به این دلیل که این نشستها بر تک بودنش در رهبری اثرمیگذاشتند و او نمیخواست که جلسات و بیانیههایشان بر ائتلاف محکمش با رئیس جمهوری عون اثربگذارند. وقتی که خروج از قانون، اعراف و قانون اساسی توسط رئیس جمهوری و دامادش بیشتر شد و فشارهای جمهور بر الحریری و سه چهره دیگر افزایش یافت بدون آنکه الحریری از موضع مخالف خود با شورای مشورتی عقب بنشیند؛ سه چهره شروع به برگزاری جلسه بدون الحریری کردند و گاهی به او از محتوای جلسات خبرمیدادند و گاهی هم نه، گاهی حتی در زمان بحرانها بیانیههایی صادر میکردند که مایه خشم الحریری میشد و به آنها بی توجهی میکرد یا به گونهای رفتار میکرد که اختلافش در باره ملاحظات یا نظراتشان را نشان دهد. البته پس از استعفای الحریری به دنبال انقلاب 17 اکتبر سادهتر شد. بلکه مرد علیرغم داشتن این دیدگاه به این نرسید که از همکاران ریش سفیدش کمک بگیرد، مگر زمانی که از بازگشتش به نخست وزیری مأیوس شد.
جلسات چهار چهره گسسته و ناپیوسته ادامه یافت و بیانیهها و اظهارنظرها اندک و اندکتر شدند. اما تحریم حسّان دیاب که درگام اول از سوی دوگانه شیعه و جبران باسیل منصوب شد و نه از طرف چهارچهره و کسانی که برخی ازآنها تا چندماه بعد رابطهشان را با او قطع نکردند بلکه از سوی عموم مردم، رسانهها و دیپلماتهای عرب تحریم شد. من در چندین مقاله او را چنین توصیف کردم؛ مرد بدون چهره بی سایه! او با بی کفایتی، نداشتن کاریزما و دستآورد و این ادعای همیشگی که علیه او یک توطئه چیده میشود به این جریان کمک کرد و بحران اقتصادی و ویروس کرونایی کاملاً غرقش ساخت تا اینکه زیر آوار بندر سرنگون شد.
در سه ماهه اخیر صدای نخست وزیر فؤاد السنیوره از میان چهار چهره بسیار بیشتر بلند شد تا نشان دهد اصلاح کاری بس دشوار است و پیش بینی برخورد بزرگ را میکرد و میگفت حزب سلاح غیرقانونی درکنار تخلفات مستمر رئیس جمهوری از قانون اساسی عامل اصلی بحران و تحریم است. اما وقتی چهارچهره جلسه میگیرند که جلساتشان پس از فاجعه بندر بیروت در 4 آگوست دولت حسان و عهد قوی را له کرد- صدای السنیوره با دیگران گم شد و هیچ ازآنها بیرون نیامد، نه درباره بیروت و نه مصیبت آن و نه سرانجام درباره حکم دادگاه بینالمللی در روز 18 آگوست درباره ترور نخست وزیر رفیق الحریری. همان روز الحریری از لاهه تقاضای قصاص کرد سپس نه او و نه همکارانش پس از اینکه به بیروت برگشتند چیزی درباره این موضوع نگفتند. سیاستمداران و شخصیتهای قانونی(به جز عون و حزب و بری) خواستار تحقیق بینالمللی درباره فاجعه بندر شدند. حتی پتریارک مارونی و پیش از فاجعه بندر و پس ازآن سهگانهای برای نجات لبنان با این اضلاع اعلام کرد: آزاد ساختن حکومت قانونی، بی طرف ساختن لبنان از محورها و نزاعها و اجرای قطعنامههای بینالمللی. در زیر وحشت و فشار فاجعه هشت نماینده از شدت درد، ناراحتی و خشم استعفا کردند که از آن تعداد شش نفرشان مارونی از مناطق مختلف لبنان بودند، یک نماینده زن ارمنی از بیروت و مروان حماده، اما حتی یکی از نمایندگان سنی بیروت و نه بیرون از بیروت استعفا نکردند؛ چه رسوایی! چهار نخست وزیر جلسه گرفتند و چیزی در باره ضرورتهای سیاسی و ملی درباره حکم مرتکب جنایت ترور نخست وزیر رفیق الحریری نگفتند! در بسیاری از مقالههایم میگفتم فایده باید به مشارکت سیاسی با حزب سلاح در دولتها و حیات سیاسی پایان داد و تخلف رئیس جمهوری از قانون اساسی را یادآوری کرد با دعوت نکردن از او به جلسات مشورتی الزام آور پس از استعفای دیاب و دولتش. همان رفتاری که پس از استعفای سعد الحریری به بهانه اینکه باید مشورتهایی انجام شود که او و نه نمایندگان بتواند نام نخست وزیر را پیش از دعوت نمایندگان برای مشورتهای الزام آور در پیش گرفت. چنین کرد تا دوگانه شیعی حسان دیاب را برای او کشف کرد و اکنون چنین کرد تا فرانسویها مصطفی ادیب را برای او کشف کردند که جبران باسیل درباره او اظهارات ستایش آمیز تمام عیاری کرد!
رئیس جمهوری فرانسه با ابتکار عمل پر از خار به لبنان آمد که شامل چشم بستن بر حزب سلاح و رئیس جمهوری عون در مقابل انجام اصلاحات لازم است تا بتوان به لبنان در سطح بینالمللی کمک کرد. اما او مهربان و با شتاب و لبخند زنان وعدههای حمایت به جوانان و سالمندان میداد و ژنرال خفته و رهبر مهاجم را قانع ساخت که به اهل سنت شفقت نشان دهند و اجازه بدهند نخست وزیر سعد الحریری امکان نامزدی دوباره برای دولت را داشته باشد به این دلیل که او رئیس بزرگترین گروه نمایندگان سنی در پارلمان است. خوانندگان ممکن است بگویند: اما چه دلیلی برای این کار وجود دارد تا وقتی که براساس قانون مشورتهای الزام آور وجود دارد؟ بله، شوربختانه دلیلی وجود دارد؛ از سال 2011 دیگر نمایندگان مسلمان سنی در انتخاب نخست وزیرشان مشارکت نمیکنند! سال 2011 حزب سلاح سعد الحریری را ساقط کرد و نجیب میقاتی یکی از چهارچهره مذکور را انتخاب کرد. از آن زمان حزب مسلح مورد ستایش قرارگرفت که دستور داد و اجازه نخواست تا اینکه درمقابل انتخاب ژنرال عون نامزد آنها برای ریاست جمهوری، به سعد الحریری در سال 2016 اجازه دادند به نخست وزیری برگردد. و وقتی که سعد الحریری البته بدون منظور با آنها «ساز ناسازگاری گذاشت» و درمقابلش ایستادند، شاید مرتکب تنها فضیلت در دوره میمون و مبارکش شد که استعفا کرد!
آیا واقعاً چهارچهره نخست، وزیر ما که مصطفی ادیب سفیر کنونی در برلن باشد را انتخاب کردند؟ همان کسی که کارمند دفتر نخست وزیر میقاتی بود و او را سال 2013 به عنوان سفیر انتخاب کرد وقتی که نخست وزیر دولتی بود که آن را دولت یکرنگ نامیدیم! به من گفتند که در جلسه با الحریری همه نامهای احتمالی و غیرممکن را بررسی کردهاند. و اولین کسی که حذف شد دکتر نواف سلام بود به این بهانه که حزب آن را نمیپذیرد. اما؛ اگر حزب مسلح آن را نپذیرد چه، اگر در مشورتها اکثریت را به دست نیاورد چطور درحالی که اکثریت ملجس نمایندگان در اختیار دوگانه شیعه و حزب رئیس جمهوری است؟ شاید با کفایتترین و مستقلترین را نامزد کرد که جمهور ما آن را بخواهند و کشورهای جهان از جمله فرانسویها او را میشناسند. میدانید این یعنی چه؟ این بدین معناست که شما چهار چهره این بار نیز انتخاب نکردند بلکه دیگران انتخاب کردند همانطور که نخست وزیر میقاتی را سال 2011 انتخاب کردند!
در زمانی که چهار چهره سرگرم جابه جا کردن نامها و در نهایت نام انتخاب شده در جیبشان بودند، مفتی شیعه قبلان خواستار حذف قانون اساسی و میثاق اول ملی شد به خاطر ناخوشایندی فرقهگرایی و چون او خواستار «حکومت مدنی» است؛ تصور کنید! و حسن نصرالله مانعی دردوره سیاسی جدید نمیدید. رئیس جمهوری در سخنرانی یکصدمین سال تأسیس تاریخ لبنان را سریالی از بحرانها و جنگها میدید به همین دلیل خواستار بیرون رفتن از فرقهگرایی و سهمخواهی و فساد با تغییر قانون اساسی و برپایی حکومت مدنی مانند احمد قبلان شد. همه اینها ناشی از کینه نسبت به طائف و قانون اساسی است!
همه این حوادث، ای چهارچهره دلیر، اما هیچ سخنی از فاجعه بیروت و نه در باره حکم دادگاه بینالمللی درباره یکی از اعضای حزب سلاح غیرقانونی و نه در باره قانون اساسی که جز پطریارک چوپان را ندارد، به میان نمیآید. از اختلافات شما میترسیدیم و اکنون جمهور از جلسات مأیوس کننده و نتایج آنها ناامید شده است. خواهش میکنم به جلسات برنگردید تا فجایع این جماعت بیشتر نشوند!