در چشم به هم زدنی و از زمان اعلام مراحل پایانی خروج نیروهای امریکایی و دیگر نیروهای بینالمللی پشتیبان آن از خاک افغانستان، شهرها و مناطق مختلف به دست شبه نظامیان گروه افراطی «طالبان» سقوط میکنند به طوری که بیش از 50درصد مساحت کشور زیر قدرت سلاح آنها قرارگرفت تا باز هم پدیده تسلط شبه نظامیان تندرو بر صحنه سیاسی برگردد، درست مانند گروههای تروریستی همچون «حزب الله» در لبنان، «الحشد الشعبی» در عراق و «انصار الله» در یمن که در بیشتر اوقات قدرت و اثرگذاری بر صحنه سیاسی کشورها را دارند و فراتر از حکومت رسمی و دستگاهها و مدیران آنها عمل میکنند.
شاید مهمترین سئوالی که به ذهنها برسد این باشد: چه کسی «طالبان» را با این سرعت به جلو میبرد؟ چه کسی از این وضعیت بهره میبرد؟ مفهوم عامی وجود دارد با این مضمون که پاکستان قدرت بزرگ و مهمی در تأثیر بر «طالبان» دارد، بی آنکه رابطه ویژه ایران و «طالبان» که همآهنگی بین آنها در اهداف وسیع مشترک روشن و معروف شده را از نظر دور بداریم.
مردم به دلیل شکست جریان نژادپرست ماری لوپن در انتخابات اخیر شهرداریهای فرانسه نفس راحتی کشیدند، به خصوص که شکست سنگین، تحقیرآمیز و شرمآور بود به طوری که این حزب حتی یک کرسی هم به دست نیاورد و این اتفاق پس از شکست جریان تندروی دیگر در انتخابات اخیر امریکا روی داد. مردم فکرمیکردند ما با موج تصحیح جهانی مواجه هستیم که از شدت و حدت تعصب میکاهد و با زبان تسامح کاملاً جدیدی سخن میگوید. اما انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران که ابراهیم رئیسی را به قدرت رساند، کاملاً نشان داد که صدا و حضور تندرو در صحنه سیاسی ادامه دارد.
و ابراهیم رئیسی و «طالبان» با صعود بزرگشان به شکلی براین تأکید میکنند که مایه دهشت و در عین حال تعجب است. تحول سریع جنجالی مهمی که در افغانستان رقم خورد در فرار سریع سرمایه سهیم است که به امنیت، ثبات و اطمینان تمایل دارد چرا که همه اینها اصول و قواعد اعتماد مورد نیاز برای سرمایهگذاری در جهان سرمایه و کار است و همراه با آن مغزهای افراد حرفهای و صاحب فن که حاضر به پذیرفتن خواری به نام مجموعه وحشی نمیشوند که مدعی حکومت به نام دین درست است و باردیگر بخشی از نمایش ماکیاولی را برصحنه میبرد که با استفاده از دین به عنوان هدفی که هر وسیله سیاسی ممکنی را توجیه میکند به پایان نمیرسد.
مهمتر اینکه ما اکنون کاملاً با بازی جدی کرسیهای موسیقی روبه رو هستیم؛ خلأیی صورت میگیرد و سپس پرمیشود. میماند زیرنظر گرفتن جزئیات پنهانی: افغانستان برای هر بیگانهای که تلاش کرد وارد آن شود مردابی سخت پیچیده است؛ بریتانیا تلخیها و رنجها کشید، ایالات متحده امریکا بسیار بیشتر، آیا چین ندانسته در همان مرداب افتاده یا اینکه از پیشترهای خود آموخته و همه برنامه را به دیگری سپرده تا یک پیمانکار داخلی باشد و همه بار را از دوشش بردارد.
صحنه جدید افغانستان هنوز در ابتدای شکلگیری است. با گذر زمان میتوان به طور دقیق برندگان، بازندگان و بهرهمندان را مشخص کرد و شناخت؛ جمله افغانستان قبرستان متجاوزان است بی اساس گفته نشده.