پیامکها به سمت گوشی تلفنش سرازیر شدند. گزارشگران میگویند بوی عجیبی به سمت کشور میآید. بوی تند و حیرتآور. خشمی عمیق و خشن. اندوهی که با مرارتهای تیره پخته شده. بوی ستمی وسیع و میلی هائل به اعتراض. اعتراض به تحقیر خون شهدا، اشک مادران و رنج یتیمان توسط مسئولان و سیاستمدارها. بویی عجیب و بینظیر. «جمهوری آمونیوم نیترات » چنان خون شهدای بندر بیروت را تحقیر کرد، که هیچ حکومتی چنین مردم خود را خوار نشمرده است. و حقیقت اینکه همه را به دون استثنا تحقیر و خون همه شهدا را بدون استثنا هدر پایمال کرد.
گزارشگران گفتند، تحرکات نگران کنندهای در قبرستانهای ساحلی و کوهستانی ثبت و تماسهای مشکوکی بین ساکنان تابوتها گرفته شده است. انگار کلمه رمز را میان خود رد و بدل کردند و به مرحله اجرا رفتند. گزارشگران در گزارشهای بعدی خود گفتند، تابوتهایی را دیدند که از مراکز استقرار خود خارج شده، درها را به زور بازکرده و راه پایتخت را درپیش گرفتهاند. و اعتراف کردند که پیشنهاد نمیکنند به سمت ساکنان تابوتهای متحرک آتش گشوده شود چون پیش از این بارها به دست مقامات و سیاستمداران ترور شدهاند و باز به عتراضات خود بازگشتند. گزارشگران پیشنهاد کردند حفاظت اطراف مقرهای رسمی به خصوص سرای دولتی، پارلمان و کاخ ریاست جمهوری تشدید شود.
مقامات مسئول دستورات جدی صادرکردند. اما آنها از مشخص ساختن هویت مهاجمان احتمالی طفره رفتند. به تأکید بر حفظ سلامت مقررات رسمی بسنده کردند. از سخن گفتن درباره حمله احتمالی تابوتها خودداری کردند چون مایه هراس نیروهای مازادی میشود که برای مقابله با هر تلاش برای انقلاب اعزام شدند.
چیزی نمانده بود گوشی تلفنش از فراوانی تماسها و پیامهای پیاپی بسوزد. گزارشگران گفتند، تابوتها به شکل گویهای آتشین، نور و خون درآمدند و به سمت بیروت سرازیر شدند. همچنین گفتند که ایستهای بازرسی جرأت نمیکنند مانع آنها بشوند و اکنون در میدان شهدای بیروت تجمع کردند. مقام مسئول دستهایش را بر هم کوبید. این چه کشوری است که همیشه به شهدای بیشتری نیاز دارد؟ این چه کشوری است که فاسدانش تن خود را با خون شهدا میشویند؟ به یاد آورد که باید احساساتش را پنهان کند.
ملتی از تابوتها بودند. به سرای دولتی نزدیک شدند و برحجم اتهامات کسانی افزودند که آن را خالی گذاشتند در شهری که بین قبرها و زخمها و تشییع جنازهها سرگردان است. این خشنترین حاکمیت درجهان است، هرچند بزدلی بالاترین نشانه آن. حاکمیتی خوار و عقیم، اما قدرت هولناکی برای تحقیر خون و اشک و دردها دارد. تابوتها همچنین به مقر مجلس با موقر نمایندگان نزدیک شدند و مقداری تهمت بار اعضای آن باشگاه کردند که سخت میتوان منتشرشان ساخت. شنیده شد شهدایی تکرار میکنند: پارلمان شریک بزرگ در این ویرانی و از مسببان آن است. همه سیاستهای هدردادن و فروپاشی دولتی امضای آن را پای خود دارند. همه سیاستهای مالی عجیب مهر موافقتش را خوردهاند.
مقام مسئول احساس نگرانی سنگینی کرد. چیزی به او میگفت، ملت تابوتها رضایت نمیدهند مگر اینکه کاخ بعبدا آخرین ایستگاه سفرشان باشد. فرمانده گارد ریاست جمهوری اخبار را با دستپاچگی آشکاری دریافت کرد. تیرها زندگان را میترسانند نه شهدا را. با عقل نمیخواند که به تابوتها شلیک شود. به ایستهای بازرسی دستورداد به شدت مانع نزدیک شدن اجسام ناشناس بشوند. اما آنچه مقدر شده را چارهای نیست. سیلی از تابوبها از مانع منتهی به کاخ گذشتند و ناگهان تابوتها در محوطه اصلی پخش شدند. نیروهای گارد دیدند که هرشهیدی یک بیوه، مادر فرزند مرده و یتیمی همراه دارد.
پس از سکوتی ترسناک، مقام مسئول از کاخ بیرون آمد و وحشتزده چشم دوخت. صحنه را باورنمیکرد. لرزش دستانش مشخص بود. از ملت تابوتها خواست کمیتهای تشکیل دهند و فهرستی از مطالبات خود را تهیه کنند تا به اطراف خاص برای بررسی و دقت درآنها برساند. خنده تمسخرآمیز هولناکی از تابوتها بلند شد. صداهایی به گوش رسید که میگویند:«ما شهداییم و دیگر خواستهای نداریم، اما شما را به کشتن زندگان و کوچاندن آنها و خوارشمردنشان و پنهان شدن پشت دیوار و دژها متهم میکنیم. شما را به بزدلی متهم میکنیم، سالها خبرداشتید آمونیوم نیترات وحشی در بندر بیروت خفته و هیچ کدامتان جرأت نکرد صدایش را بلند کند. نه مهر به دستها گفتند و نه صاحبان «نشانها». شنیده شد که شهیدی با لحنی تند میگوید:« انفجار همه مهرها و نشانهای شما را برد، پس برای حضور در دادگاهها تعلل نکنید و تلاش برای دور زدن آن بیفایده است». صدای یکی دیگر بلند شد که میگوید:« عون و الحریری به چه حقی ماهها از وقت کشور ویران را در نیرنگهای سیاسی هدر دادند؟ در هرحال من بیگانه نیستم. الحریری در این ویرانی شریک است و عون خود مهندس اول این خلأ نخستوزیری و دولتی است. به تکاندن جمهوری ادامه داد تا آن را بی هیبت و دروازه تحویل گرفت. عون چطور میپذیرد نامش به عنوان رئیس جمهوری آمونیوم نیترات در تاریخ وارد شود؟».
و در اولین سالگرد زلزله بندر، یکی از شهدا آخرین گزارش خسارتهای بندر را با خود آورده؛ 214کشته، 6500 زخمی، 70هزار نفر کار خود را از دست دادند، 73 هزار آپارتمان آسیب دید، به 106 مرکز بهداشتی و 163 مدرسه آسیب وارد شد. بدبینی را دوست ندارد. از گزارش بینالمللی تشکر کرد که تأیید کرد، عامل انفجار بندر 20درصد از حجم ماده آمونیوم نیترات بود که یک کشتی بیگانه آن را در بندر بیروت کاشت. هیچ دستگاهی نمیخواهد به شرایط بخار شدن مقادیری که بدون مجوز از بندر خارج شده فکرکند. اینها مانند نام مجریان ترورها و مرتکبان انفجارهای رعبآور، رازهای حکومتیاند.
ملت تابوتها خواستار حضور شخص آقای رئیس جمهوری شدند تا با آنها گفتوگو کند. مشاوران گفتند بیرون آمدنش خطرآفرین است و شاید شهدا دست به کاری بزنند که زندگان ازآنها اجتناب میکنند. وضعیت حکومت امروز بدتر از روزی است که ریاست جمهوری را در دست گرفت. همچنین وضعیت نهادهای نظامی و مدنی نیز چنین است. وضعیت مردم هم. از زمان استقلال لبنان در هیچ دورهای، ویرانی و گرسنگی و تیرگی و خواری و ناامنی و نبود دارو با هم جمع نشدهاند. سابقه نداشته که جوانانی از «ملت لبنان بزرگ» سوار«قایقهای مرگ» بشوند تا به طور کامل از کشور «دقتکاری جنایی» کناره گیری کنند که پس از مرگ بیمار رسیده است. مشکل در تابوتهای گردآمده در محوطه کاخ نیست. مشکل این است که تاریخ مینویسد در این روزها طبقه فاسد سیاسی، تابوت بزرگی ساختند که مساحتش با کشوری به مساحت 10452 کلیومتر مربع و لبنان نامیده میشد هم اندازه است... این نهایت دوره و پایان جمهوری است و هستند کسانی که یقین دارند پایان کشور است. و داستان عون برای مخالفان و دوستانش همیشه دردناک و تلخ است. چقدر خوب میشد اگر به روشی که انتخاب کرد و شیوهای که ناگزیر ازآن شد وارد کاخ شود نشده بود.
TT
ملت تابوتها و «جمهوری آمونیوم»
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة