فردا درعراق انتخابات عمومی برگزاری میشود؛ انتخاباتی زودهنگام که بحرانهای پیاپی سیاسی تحمیل کردند و این پنجمین دوره انتخاباتی از سال 2003 و پس از سرنگونی نظام تمامیتخواه صدام حسین درعراق است. پدیده اول و مهم اینکه میزان استقبال از انتخابات عراقی از بسیار زیاد در ابتدا به کم کاهش یافت. هرچه انتخابات بدون نتیجه ملموس تکرار شد، میزان اقبال شهروندان از صندوقهای رأی کاهش یافته و شاید این باز نیز استثنا نباشد. «رؤیای صندوقها» راهی برای خروج از بنبست سیاسی و اجتماعی محسوب میشد، اما در همان حد «رؤیا» باقی ماند و حتی در جوامع دچار شکاف و اختلاف به «رؤیایی آزاردهنده» تبدیل شد. در انتخابات اخیر عراق درسال 2018 حدود هفت گروه سیاسی متولد شدند که اغلبشان -اگر نگوییم همهشان- کاملاً «فرقهای و نژادی» بودند و خود عامل همه معطل ساختن کارها و رواج فساد درعراق شدند.
در جوامع دچار شکاف و اختلاف و پراکنده هیچ امیدی به نتایج برآمده از صندوقها و انتخابات عمومی نیست؛ چرا که جریانهای سیاسی از شکاف و اختلافها بهرهبرداری میکنند و با تهدید و تطمیع یا حتی حذف فیزیکی مخالفان، دستورات افراد ذینفوذ را اعمال میکنند. برخی سیاستمداران عراقی عقیده دارند که نتایج انتخابات فردا(دهم اکتبر) هرچند به طور نسبتی متفاوت خواهد بود و این به گفته برخی از آنها در همایشها و نشستها زمینهساز تغییر قانون اساسی میشود تا با تحولات عراق همآهنگ شود و اینها بیش ازآنکه به واقعیت نزدیک باشند، آرزو هستند. گروههای سیاسی که برخی از آنها مسلحاند، با استفاده از شعارهای پرطنین برای ایجاد وحشت در دل عراقیها، نتیجه انتخابات را به سود خود رقم میبزنند و بر پارلمان آینده مسلط میشوند. آیا این پیشبینیها خارج از چارچوب است؟ عقل میگوید خارج از چارچوب نیستند، اما احساسات و عواطف امیددارند که آن سناریوی فاجعهبار محقق نشود؛ چون عراق و منطقه باز غرق در بحرانها میشوند. بخش بزرگی از مشکلی را که ما با آن درگیریم شاید بتوان «نابود ساختن هویت ملی» و قبول ذوب ساختن آن توسط برخی گروههای در داخل وطن به سود هویت فرامرزی توصیف کرد. این پدیده منحصر به عراق نیست و در سراسر منطقه عربی ما گسترده است، یا همچون عراق، لبنان، یمن، لیبی و سوریه به سطح آمده یا مرکب از مجموعههایی کوچکتر از کشورها در زیر پنهان است.
ایران آنچه را که همکارمان سام منسی به «خشونت نهادینه شده» مینامد، به عهده گرفته است.
شاید مورد استثنایی که بتوان در جوامع عربی به آن اشاره کرد همان جوامع پادشاهیاند که برای چندین سال نقطه و هدف تلاش برای پراکندن بذر شکاف و اختلاف بودند، اما با چندین اقدام سیاسی قوی روبه روشدند که مانع از نفوذ و گسترش این پدیده شدند و بعد هم ناپدید شد. اما همه این مسائل ما را به تفکر عمیق وامیدارد و اینکه همه شعارهایی که بیش از نیم قرن سرداده میشوند، شعارهایی توخالیاند که نقشه خاورمیانه را دچار تفرقه و شکاف و فقر نمودند و جوامع آن را از ایران تا موریتانی فقیرساختند همچنانکه آن جوامع را به بینوایی شبه دائمی حقیقی رساندند. دو نمونه خیلی آشکار در ذهن وجود دارد؛ اول یمن که در راه رشد معقول حرکت میکرد و درآن طیفی گسترده از دانشآموختگان و انسانهای مدرن ظهور یافتند، اما آن نخبگان نتوانستند مانع از شکاف و اختلاف در جامعه یمنی و ظهور فرقهای از سیاستمداران بشوند که میخواهند همه یمن را نه تنها به امامت قرون وسطایی بلکه به امامت تابع کشوری دیگر تبدیل کنند و این مسئله را در تهران با صدای بلند میشنویم. نمونه دیگر لبنان است که موارد عجیب و شگفتانگیز درآن جمع شدهاند؛ صندوقهای انتخابات شبه دورهای دارد و همچنین گلولههای سلاح کمری که سر افرادی را نشانه میگیرند که از «صف» بیرون باشند. و این مسئلهای است که لبنانیها و به خصوص سیاستمدارانشان خوب میشناسند و حتی راهحلهای ناگهانی در کشتی مازوتی در اینجا و گازوئیلی درآنجا به این میماند که کسی از چشم نابینا بخواهد قرص خورشید را ببیند، محال است وضعیت لبنان را نجات دهند حتی اگر هم به ده کشتی برسند! نجات جایی دیگر است، نه در صندوقهای رأی و نه در نفتکشها، در بازگشت به میهندوستی است که منافع ملی را به خارج گره نزند و به برخی مردم اجازه ندهد دست به چنین کاری بزنند. رفتن به سمت راهحلهای بینالمللی مانند لیبی که این نیز یک جامعه دچار تفرقه و شکاف است، از این راه که خروج ازبحران همان رفتن به انتخابات عمومی است که از آن نمایندگان و رئیس جمهوری بیرون بیایند، این نیز «یک رؤیای آزاردهنده دیگر» است؛ چرا که برسراین موضوع توافق نشده و نیازی به منجم نیست تا بگوید، انتخابات وعده داده شده لیبی اتفاق نمیافتد یا دستکم در موعد مورد توافق جهانی که سال دیگر باشد برگزارنمیشود.
برای بنبستی که جوامع دچار تفرقه و شکاف با آن روبه روهستند، در افق نمیتوان راه حلهای نزدیک و حتی ممکن دید. تنها درمان موقت(صندوقهای انتخابات) وجود دارد و لاغیر در مرحلهای که قدرتهای بزرگ جهانی حاضر به مداخله نیستند و قدرتهای شورای امنیت و سازمان ملل تنها در حد «حرف و بیانیه» فروکاسته شدهاند. تنها راه پیش روی آن جوامع برای مقابله با بنبست، کار از طریق بقایای حکومت است تا سلاح خارج از دست حکومت نباشد و این گامی است که درعراق، لبنان و یمن نسبت به هرفعالیت سیاسی دیگر اهمیت مطلق دارد. تا زمانی که بقایای سلاح حکومت میتواند مؤثر باشد، زمان آن سلاح را کاراترخواهد کرد. کاردیگری که امروز کشورهای خارج از بنبست شکاف و تفرقه میتوانند انجام دهد، همکاری با کشورهای علاقمند به ایستادگی دربرابر بلندپروازی ایران و جنگ با ساختن بازوها در منطقه با شعاری که پیش و بیش از دیگران خود ایران میداند نمیتواند آن را محقق سازد؛ نه الگویی برای رشد و توسعه ارائه کرد که مصداقیت داشته باشد و نه میتواند با آنچه ادعا میکند در منطقه با آن میجنگد یعنی اسرائیل بجنگد و این را کوچک و بزرگ میدانند، اما برخی به دلیل «کوری ایدئولوژیک» یا «منافع سیاسی» نمیخواهند به این حقیقت اعتراف کنند و به فروش توهم به خود و طرفدارانشان ادامه میدهند و زمان پس زدن کالای فاسد فرارسیده است.
سخن آخر:
دربسیاری از کشورهای ما عوامل جنگ داخلی روبه افزایش فعالند که میهنها را ویران کردند، مسئولیت نجات بر دوش فرزندان آن میهن است. آنها باید این پیام را به گروههایی که وطن را به خارج ملحق ساختند برسانند که: پیمانه لبریز شد!
TT
انتخابات در جامعه دچار اختلاف
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة