غسان شربل
سردبير الشرق الاوسط
TT

اوکراین و صحنه‌های مسافر تاریخ

آیا ولادمیر پوتین ضربه‌ای مهلک به جهانی وارد ساخت که از فروپاشی دیوار برلین و بر ویرانه‌های اتحاد جماهیر شوروی متولد شد؟ آیا صفحه تک ابرقدرت و «ژاندارم امریکایی» را برای همیشه پیچید؟ آیا صفحه اروپای باثبات را برگرداند که نمی‌توان به مرزهای کشورهایش آسیب زد؟ آیا تحمیل زبان زور به عنوان تنها روش برای گفت‌وگو بین کشورهای بزرگ و همسایگان‌شان را برگرداند؟ آیا جهان را به لبه پرتگاهی پرهزینه و خطرناک‌تر از ویروس «کرونا» کشاند؟
پرسش‌های نگران کننده بسیار. غربی که طی دو دهه فریب لبخندهای پوتین را خورد وحشت‌زده از خواب بیدارشد. آقای کرملین صحنه‌های حملات و آوار و کاروان‌های پناهجویان را به حافظه اروپایی برگرداند. صحنه‌هایی که اروپایی‌ها گمان می‌کردند برای همیشه رخت بربسته‌اند به خصوص ماشین آلات سوخته با سربازها و پیکر شهروندان غیرنظامی. آسان نیست که سیل موشک‌ها برسراوکراین سرازیر شوند. و اینکه مسکو به صراحت اعلام کند جنگنده‌های خود را به سمت کشور همسایه روانه ساخته است. و بسیار خطرناک‌تر اینکه کشوری قدرتمند به خود اجازه دهد به بهانه‌های غیرقابل قبول راه تکه‌تکه کردن کشور مجاور خود را بازکند.
درست است که اوکراین عضور پیمان «ناتو» نیست، اما عملیات روسی مایه نگرانی و هراس سراسر قاره کهن است و نه تنها لهستان و کشورهای بالتیک. بهانه‌ای برای احیای بحران موشک‌های کوبایی در اوایل دهه شصت وجود ندارد. آن بحران در دنیای دو اردوگاه اتفاق افتاد که تفاوت داشت و جای مردانی همچون فیدل کاسترو بود.
برخی صحنه‌ها مستقیم به تاریخ می‌روند. صحنه‌های حمله روسیه به اوکراین از این جنس تصاویر است. کاملاً در حافظه جهانی می‌مانند درست مانند تصاویر فروریختن دیوار برلن. و صحنه خروج روسیه از زیر آوار شوروی. و صحنه جورج بوش پسر که به صدام حسین و خانواده‌اش نسبت به حمله مشهورش هشدار می‌داد که نظام را سرنگون کرد و موازنه‌های تاریخی را به هم ریخت. صحنه تانک امریکایی که مجسمه صدام را از جا می‌کند و بعد صحنه طنابی که دور گردنش پیچیده شده است. صحنه هواپیماهای بن لادن که به دو برج مرکز تجارت جهانی در ماجرای « حملات به نیویورک و واشنگتن» کوبیده می‌شوند. و صحنه ابوبکر البغدادی که از موصل ظاهرمی‌شود. و صحنه نیروهای روس که وارد سوریه می‌شوند و مسیرحوادث را برهم می‌زنند.
پوتین با تصمیم حمله به اوکراین همه اشباح گذشته اروپایی را بیدار کرد. ارتشی بدون توجه به قانون بین‌المللی و شرایط و احکامش به کشوری مجاور حمله می‌کند. کشوری موشک‌ها و حملات هوایی را به کارمی‌گیرد تا نظامی وابسته به خود را در کشور مورد هدف متولد سازد. درست است که ما در راه جنگ جهانی سوم نیستیم اما ناگهان بوی خاطرات جنگ جهانی دوم پخش شد.
پس از حمله به اوکراین مانند پیش از آن نخواهد بود. و تصویر پوتین پس از حمله با قبل از آن کاملاً متفاوت خواهد بود. غرب نمی‌تواند با حمله به اوکراین مانند بازگرداندن شبه جزیره کریمه رفتار کند. روشن است که روسیه با انزوای بسیار روبه رو خواهد شد. با تحریم‌های سفت و سخت روبه رو می‌شود و در گنجینه‌های تکنولوژی پیشرفته غربی را به رویش خواهد بست. از این تجربه خونین روسیه‌ای دیگر به شکلی متفاوت متولد خواهد شد. بی آنکه فراموش کنیم ریختن خون اوکراینی کاری پذیرفته نزد روس‌ها نیست به خصوص که بین دوملت بیش از قرابت در ریشه‌ها و وابستگی‌ها وجود دارد.
غرب در آزمون سخت اوکراینی گرفتار شد. جو بایدن باید تصمیم‌های سختی بگیرد و ثابت کند که آقای کاخ سفید همچنان ژنرال غرب است. و اینکه غرب همچنان اراده و دندان‌های نیشش را دارد. و اینکه راه‌ حل‌ها را دارد اگر پاسخ‌ دادن مستلزم قطع شریان تعامل با روسیه در انرژی و دیگر مسائل باشد.
پوتین صحنه عریان و جدیدی به حافظه جهان افزود. ماجراجویی پرهزینه برای روسیه و غرب. می‌توان پیش‌بینی کرد برنده این بحران کیست. چین است که از بازگشت روسیه به گرفتن جایگاه دشمن شماره غرب سود می‌برد، یعنی جایگاهی که چین در دوره اخیر به آن سمت کشانده می‌شد.
پوتین انقلاب بزرگی علیه موازنه‌ها و عرف‌ها به راه انداخت. درست است که اروپا صحنه مستقیم است، اما خاورمیانه از آن دور نخواهد بود به خصوص که نیروهای پوتین در سوریه مشغول پاسداری‌اند و رؤیای قدیم روسی در رسیدن به آبهای گرم را محقق می‌سازند.