وقتی خبرنگار اعزامی «الشرق الاوسط» فداء عیتانی صحنهها و داستانهایی از شهر ایرپین واقع در اطراف کییف فرستاد احساس نگرانی کردم. ویرانی گسترده در نقطهای که شاهد درگیریهای سنگین بین دو ارتش درحال جنگ بوده عجیب نیست. سهمگینترین صحنهها آنهایی بود که تانکهای سوخته یا زرهپوشهای روسی را نشان میداد که به دست ارتش اوکراین افتاده است. اثر صحنهها در دفتر وزیر دفاع روسیه سرگئی شویگو را تصور میکردم درحالی که درحلقه ژنرالهای بزرگش نشسته است. و میزان خشمی را تصور کردم که بر آقای کرملین مستولی میشود وقتی بفهمد تانکهای روس با سلاحی که کشورهای پیمان «ناتو» فرستاده نابود شدهاند. آیا ولادمیر پوتین جنگی را آغاز کرد که دشوار میتوان متوقف ساخت یا مسیرش را مدیریت کرد و نمیتواند ازآن جز با پیروزی برگردد؟
دوست عربم زود به دام جذابیت پوتین افتاد. مردی آرام که میداند چه میخواهد. به دقت گوش میسپارد و سخن او را به مناطقی که نمیخواهد برود نمیبرد. این احساس را به تو میبخشد که میتواند به وعدههایی که میدهد پایبند باشد. و او با گامهایی محکم دربرنامه بزرگی به پیش میرود که با ترمیم خانه آغاز میشود و بعد به سمت ترمیم جایگاه خود در صحنه بینالمللی میرود. مردی مصمم که از تعقیب دشمنانش غافل نمیشود و دوستانش را از یاد نمیبرد. فرصت دست داد تا این دوست با او درسالهای اول دورهاش دیدار کند.
فرد قدرتمند میتواند ساعت آغاز جنگ را مشخص کند، اما سخت میتواند زمان پایانش را معین کند. برای بازگشت سریع و پیروزمندانه نیاز به تسلیم شدن ضعیف و دادن امتیازهای سیاسی است که به آغازگر جنگ اجازه میدهد هزینههایش را توجیه کند. صدام جنگ را علیه ایران به راه انداخت با این باور که به سرعت و پیروز از آن بازمیگردد چون ایران درحالت بیثباتی بود. به آرزویش نرسید و فرسایش طولانی و تلخ بود. دوست گفت با وجود تفاوتها گاهی تصاویر حمله عراق به کویت از ذهنش میگذرند. صدام نپذیرفت کویت آقای تصمیمها و طراح سیاستهای خود باشد. به آن حمله برد و آن را ضمیمه کرد و بر او منفجر شد و هیچ طرف کویتی را نیافت تا به اشغالش مشروعیت بدهد. درمقابل پوتین این حق را به اوکراین نداد که خود را در آغوش آتلانتیک بیفکند. تا نقطه انکار وجودش رفت و آن را فرزند اشتباهی دانست که نیاکانش مرتکب شدند. و پس از هجوم هیچ طرف اوکراینی را نیافت که به «عملیات ویژه نظامی» مشروعیت ببخشد. دوست از این فراتر رفت. گفت محال است سرگئی لاوروف ازخطرات و هزینههای سیاسی، نظامی و اقتصادی حمله به اوکراین بیخبر بود. و افزود وضعیت لاوروف شاید شبیه وضعیت طارق عزیز در مسئله حمله به کویت باشد. بوی زلزله را میشنید، اما جرأت نداشت تا بخواهد راه نیفتد. شنیدم و با تحلیلش همرأیی نشان ندادم چون از مقایسهها به دلیل تفاوت دورهها و شرایط و مردها میترسم.
بی هیچ اغراقی میتوان گفت، زلزله اوکراینی با وجود جنگهای نیابتی که جهان دو اردوگاهی شاهدشان بود، خشنترین و خطرناکترین جنگ از زمان جنگ جهانی دوم است. سختترین نکته آن اینکه خسارتهایش به صحنه اروپایی محدود نمیشوند بلکه به دیگر محلههای آنچه «دهکده جهانی» مینامیدیم میرسند. زنی که برای تهیه نان و مایحتاج وعدههای روزانه در کشوری دور رفت زلزله را احساس کرد. مردی در پمپ بنزین و کسی که قبض گرمایش را دریافت کرد فهمید. دولتهای دور و نزدیک که میترسند التهاب قیمتها به التهاب خیابانها بکشد آن را احساس کردند.
کنار آمدن با زلزله اوکراینی چقدر دشوار است به خصوص اگر طول بکشد. به هیچ وجه ساده نیست که آلمان فرصت را برای رها شدن از برخی قیدهایی که برآن در حق مسلح شدن تحمیل شده بود غنیمت بشمارد. و آسان نیست که ژنرالهای پیمان «ناتو» غبار را از نقشههای مقابله احتمالی با روسیه بتکانند تا آنها را به روز کنند و از درسهای جنگ اوکراین بهره ببرند و شاید خطرناکتر امکان بالا گرفتن کشاکش درجهان و درخواست از کشورها برای انتخاب میان سیاه و سفید و ترک منطقه خاکستری باشد.
بهترین دلیل بر دشواری اقامت در مناطق بیطرف یا شبه بیطرف فشارهایی است که از سوی امریکا و اروپا برچین وارد میشود تا از سیاست جملات کوتاه، کلی، مبهم و محافظعکاران را که در تعامل با زلزله به کارمیبرد دست بردارد. نشست اروپایی-چینی که از راه دور برگزار شد میزان انتخابهای سخت و هزینهبری را نشان داد که کشورها با آنها روبه رو هستند. جانبداری آشکار چین از روسیه زیانهای اقتصادی هولناکی برایش به بار میآورد چون حجم مبادلات تجاری چین با امریکا و اروپا بسیار بیشتر از مبادلاتش با روسیه است. اما روسیه درمقابل قارهای مجاور و متحدی مورد اعتماد است به خصوص که دیدارهای پوتین با «دوستش» شی جی پینگ رکوردی در دیدار سران ثبت کرد. پکن نمیتواند رؤیای بازپسگیری تایوان را نادیده بگیرد، اما درعین حال نمیتواند با سرنوشت ابتکار «کمربند و راه» ماجراجویی کند.
نادریندا مودی نخست وزیر هند در وضعیتی سادهتر از رئیس جمهوری چین نیست. کشورش دوست قدیمی روسیه است و بیش از شصت درصد زرادخانهاش روسی است. نگاههایش باید به تحرکهای دشمن چینی دوخته بماند بی آنکه خصومت پاکستان و آتش زیرخاکستر کشمیر را فراموش کند. درمقابل به وزن ایالات متحده متحد برای ازبین بردن وحشتش از صعود چینی نیاز دارد و به همین دلیل وارد ائتلاف چهارجانبه «کواد» شد که آن را به پدرخوانده امریکایی و ژاپن و استرالیا ملحق میسازد. و هند برای فرار از انتخاب سخت به روش جملات کوتاه، آرزوها و امتناع از محکومیتها پناه برد. تنگنا به دو غول آسیایی محدود نمیشود. اسرائیل از سختی انتخاب به تلاش برای میانجیگری گریخت. امکان مخاطره در ائتلافش با ایالات متحده وجود ندارد اما نمیتواند هدیههای پوتین را فراموش کند که مهمترین آنها دادن آزادی عمل به اسرائیل برای حمله به مواضع ایران در سوریه است. کشورهای تولید کننده گاز و نفت نیز در معرض فشارها برای ترک موضع بیطرفانه خود و ورود به برنامه کاهش تأثیر مسکو بر بازارهای نفت و گاز قراردارند.
گاهی هواپیماها در چالههای عمیق و سختی میافتند. خلبان از مسافران میخواهد به صندلیهای خود برگردند و کمربندهای خود را ببندند. گزینهای جز بستن کمربند کنارآمدن با زلزله اوکراینی با ابعاد نظامی، سیاسی و اقتصادیاش نیست. و بستن کمربندها به معنای انجام محاسبات دقیق وطولانی مدت است که منافع ملی و ذخیره روابط بینالمللی را حفظ میکند به خصوص اگر بحران اوکراین به سمت تولد دو اردوگاه بکشد.
TT
زلزله اوکراینی؛ لطفاً کمربندها را ببندید
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة