غسان شربل
سردبير الشرق الاوسط
TT

سه سازنده دیدار جده

روزی در بغداد درباره تفسیر تصمیم ایالات متحده برای منحل ساختن ارتش عراق می‌پرسیدم. به پاسخ قانع کننده‌ای نرسیدم، نه از مخالفان امریکا و نه از متحدانش. رئیس جمهوری جلال طالبانی به این جمله بسنده کرد:« امریکا گیج کننده و گیج است. اما قدرت عظیمی است که وقتی تصمیم گرفت آنچه را که دیگران نمی‌توانند بدهند، می‌تواند تقدیم کند». و حقیقت اینکه امریکا معمولاً مانند بوکسری بزرگ رفتار می‌کند که یک تاریخ تبادل ضربه‌ها، توان گوش سپردن به دوستان را از آن گرفته است. و ناتوانی در گوش دادن گاهی میل به دیکته کردن را چندبرابر می‌کند. اما بوکسر همان قدر که می‌تواند اشتباه کند، قدرت اعتراف به خطا و تصحیح دارد، خواه با تغییر آقای کاخ سفید یا با اقدام آشپزخانه تصمیم‌سازی بر بازنگری و البته آن هم از منظر خوانش منافع امریکا.
و داستان امریکا با خاورمیانه طولانی و پیچیده است. منافعش درآن گسترده است، اما توانش در فهم پیچیدگی‌های آن کمتر از توانش درایجاد شوک‌ها در آن است. کاملاً مشخص شده که امریکا از خاورمیانه بریده و این یکی هم از امریکا خسته شده است. در سال‌های گذشته دولت‌های متوالی کم اهمیت شدن خاورمیانه در برنامه‌های خود را به سود توجه و اهتمام به مدیریت صعود چینی پنهان نکرده‌اند. و بسیاری در واشنگتن به این باور رسیدند که این بخش از جهان گرفتار در دام تاریخ است. سرگرم جنگ‌های گذشته و انتقام کشی‌های آن و غرق در شکست اقتصادی و یأس و ترس از تغییر است و وعده‌ای جز امواج محافظه‌کاری و افراط‌گرایی و انتحاری نمی‌دهد.
امریکا می‌رفت که از این منطقه کناره‌گیری کند به خصوص پس از آنکه نیازش به نفت کاهش یافت.
از سلسله نشست‌های عربی و بین‌المللی در دهه‌های اخیر آموختیم که جای اقتصاد در پیش‌بینی‌ها، آرزوها و احکام است. اجرای نقشه‌ها همیشه با خطوط اصلی آنها همخوانی ندارد به خصوص در جهان متحرک و متغیر. اما سلسله نشست‌هایی که با برگزاری نشست جده همراه شدند و بیانیه‌هایی که از آنها صادر شد نشان داد امریکا واقعاً دست به بازنگری رابطه خود با منطقه زده و اینکه درصدد بازسازی نقش خود درآن است. این احساس دست داد که یادآورد جمله طالبانی است؛ امریکا وقتی تصمیم می‌گیرد می‌تواند چیزی را تقدیم کند که اروپا و روسیه و چین از تقدیم آن عاجزند. در دفاع، اقتصاد، تکنولوژی، بهداشت، آموزش و محیط زیست تقدیم می‌کند. رئیس جمهوری جو بایدن در تأکید براینکه امریکا تصمیم گرفته شریک استراتژیک متحدان و دوستان خود در خاورمیانه باشد، شفاف بود. و ممکن نیست خلأی برجای بگذارد که چین، روسیه و ایران بتوانند آن را پرکنند. و مشخص شد، امریکا به این نتیجه رسیده که بازگشت به خاورمیانه و عقب‌نشینی از «خطا»ی عدم حضور به سیاست‌هایش در برابر چین، روسیه و ایران کمک می‌کند.
روشن است که این جمله‌های رئیس جمهوری امریکا اگر زلزله‌ای که جنگ روسیه در اوکراین ایجاد نمی‌کرد، -آن هم از خود جده- گفته نمی‌شد. هر خوانشی از جهان امروز باید از لرزه‌هایی آغاز شود که آن زلزله‌ به راه انداخت؛ زمین لرزه‌ای که بر خاک اروپا در صحنه نظامی و سیاسی همچنین امنیت انرژی و قیمت‌ها و امنیت غذایی آغاز شد. همچنین نباید نزدیک شدن شبح انتخابات میان دوره‌ای ایالات متحده را فراموش کنیم. واشنگتن نتیجه گرفت بازگشت به خاورمیانه درتحمل آن لرزه‌ها و شاید مدیریت و کنترل برخی آثار منفی و مواجهه نتایج انتخاباتی به آن کمک کند.
بازگشت امریکا به خاورمیانه بدون بازگشت خود بازگیر عرب برای قبول نقش خود درخاورمیانه کامل نمی‌شد. مشارکت رهبران مصر، اردن و عراق با سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیجی در نشست جده، این احساس را بخشید که جریان‌های اعتدال عربی برای ایفای نقشی بزرگ‌تر برای تأمین منافع خود و امور منطقه و رابطه‌شان با جهان پا پیش گذاشته‌اند. دیگر کشورهای اعتدال اهمیت چندانی به این نمی‌دهند که گرفتار در گذشته و کارخانه تندروهاست و مشکلات گرفتن تصمیم‌های سخت برای پیشرفت و اصلاح و نوسازی و پیوستن به مسابقه آینده را به جان می‌خرند. نشست در خود جده برگزار نمی‌شد اگر نتایج جرقه نهضتی که شاهزاده محمد بن سلمان آغاز کرد دیده نمی‌شد که سعودی جدید را به بازیگری برجسته و مسئولی در سیاست و اقتصاد و انرژی و گفت‌وگو کننده‌ای تازه نفس در سطح بین‌المللی تبدیل کرد. و شاهزاده سعودی به موازات کارگاه ثبات و شکوفایی، تلاش‌ها برای پاکسازی فضاهای خلیجی و عربی تا به دراز کردن دست به ایران«همسایه» را آغاز کرد، اگر آماده دیداری زیر سقف قانون بین‌المللی و حسن همجواری باشد. تجربه استثنایی اصلاحات سعودی را نیز تجربه‌های اصلاحی کشورهای شرکت کننده همراهی می‌کنند که به بازیگر عرب برای بازگشت به خاورمیانه به موازات بازگشت امریکا توان می‌دهند. اینجا می‌توان درباره روابطی سخن گفت که کشورهای اعتدال عربی در اندک سال‌های گذشته با روسیه و چین ایجاد کردند و بدون شک تصمیم‌سازان واشنگتن را به تأمل واداشتند.
گفت‌وگو در جده با گذشته متفاوت بود. گفت‌وگوی سعودی-امریکایی درباره مسائل امنیت، سیاست و انرژی صریح، شفاف، تازه و واقعی بود؛ دیپلماسی منافع متقابل و مشارکت جدی و آمار و ارقام. گفت‌وگوی امریکایی-عربی صریح و روشن بود. می‌توان گفت، شرایط تانگو مهیا بود. امریکا با یک بررسی جدید برگشت و اعتدال عربی با تصوراتی مشخص آمد و می‌داند چه می‌خواهد. ثمره‌های گفت‌وگوی شفاف آشکارا پدیدار شدند. امریکا در بیانیه خلیجی-امریکایی به وضوح بازگشت به تعهد دفاع از متحدان و توسعه بخشیدن به توان دفاعی‌شان برای مقابله با خطرهای قدیم و جدید همراه با تضمین آزادی دریانوردی در تنگه‌ها را اعلام کرد. در بیانیه جده نیز نتایج در سخن درباره آتش بس و صلح دریمن و پایبندی به راه حل دو کشور و موضع پیرامون پرونده ایران و سیاست مداخله‌جویانه و برهم زدن ثبات آشکار شدند.
آیا سلسله نشست‌های جده نقطه عطفی در تحولات منطقه و روابط عربی- امریکایی خواهد بود؟ پاسخ را مرحله بعد نشان خواهد داد، اما نگرانی واشنگتن از زلزله اوکراین و صعود چین به این باور کمک می‌کند که اجرا باید به خطوط نقشه‌هایی که درتعامل با پرونده‌های بسیاری که ترسیم شده بسیار نزدیک باشد. به این باید بالا رفتن صداهای غربی را افزود که هشدار می‌دهند، تفوق سیاسی و اقتصادی غربی به غروب خود نزدیک می‌شود. تونی بلر به هشدار دهندگان نزدیک شد و گفت« تغییر ژئوسیاسی بزرگ‌تر قرن از چین می‌آید و نه از روسیه».
نتایج نشست‌های جدی نقطه توجه پایتخت‌های دور و نزدیک خواهد بود. نقطه بررسی با تأمل در مسکو و پکن خواهد شد. و پرسش: تهران تأثیرات بازگشت نقش امریکا به منطقه و بازگشت بازیگر عرب و صفحه جدید بین واشنگتن و عرب اعتدال را چگونه خواهد خواند؟
سه چهره دیدار جده را ساختند؛ شاهزاده محمد بن سلمان. رئیس جمهوری جو بایدن و نام سوم شناخته شده است؛ ولادمیر پوتین.