پنجره ای بسوی جهان ایرانی و دنیای عرب
سال تصمیمها و گزینهها
سال تصمیمها و گزینهها
اکنون کشتی به دریای سال جدید میاندازیم. از همان لحظه اول احساس میکنیم باید کمربندها را محکم بست. داستان بزرگتر و خطرناکتر از دستاندازهای هوایی است. سالی که گریخت در کالبد سالی که آغاز شد، میادینی از مواد منفجره و زخمهایی ملتهب بر جای گذاشت که گرفتن تصمیمهای سخت و دردناک را ضروری میسازد.
روی میز جو بایدن، بستهای از سئوالات نگرانکننده قرار دارد: تا کی کشورش میتواند تسلیحات و میلیاردها دلار پول در رگهای اوکراین تزریق کند که تاکنون بخشی از زمین و بسیاری از زیرساختهای خود را از دست داده است؟ آیا واقعاً میتواند از پیروزی ولادیمیر پوتین بدون تحقیر و هل دادنش به سمت گسترش جنگ یا گزینههای «سامسون» جلوگیری کند؟ آیا میتواند به ولودیمیر زلنسکی فشار بیاورد تا زیر بار صلحی اهانتبار برود، که شامل دست کشیدن از استانهایی باشد که توسط ارتش روسیه تصرف شدهاند؟ آیا اروپا چنین گزینهای را میپذیرد؟ آیا میتوان اوکراین را به عنوان پاداش به پوتین داد بی آنکه تایوان را به شی جین پینگ تقدیم کرد؟ و اگر آمریکا اینجا و آنجا سرخم کند و بخشی از موفقیت انقلابی را که پوتین با جنگ اوکراین انجام داد بپذیرد، چه چیزی باقی میماند؟ البته بدون آنکه اختلافات داخلی، نتایج انتخابات میان دورهای و شروع رقابت در پایان سال برای انتخابات ریاست جمهوری آینده را از یاد ببریم.
بایدن میداند که پوتین طوری رفتار میکند که گویی ماموریتی دارد و بدون توجه به هزینهها باید آن را انجام دهد. ماموریت انتقام از مدل غربی که موفق شد دیوار برلین را بدون ریختن قطرهای خون ویران کند. مدلی که موفق شد اتحاد جماهیر شوروی را بدون شلیک گلولهای از بین ببرد. مدلی که انقلابهای رنگی را پذیرفت و قلعههای «آتلانتیک» را به سمت مرزهای روسیه حرکت داد. مدلی که دلار را بزرگترین و خشنترین ژنرالهای خود میداند.
پوتین در دفتر وسیع خود در کرملین قدم میزند. تصمیمهای دشوار تبدیل به نان روزانه شده است. او تا آنجا پا در جنگ گذاشت تا جایی که امکان عقبنشینی وجود نداشت. او به خاطر میآورد که بازگرداندن ارتشها به نقشهها سختتر از بیرون کردن آنهاست. روبه روی آینه میایستد. او مردی است که تنها یک انتخاب دارد. پیروزی یا پیروزی. هر گزینه دیگری خودکشی است. او میداند که این یک «عملیات نظامی ویژه» نیست. به عنوان خطرناکترین جنگ پس از جنگ جهانی دوم شناخته میشود. میخندد. جدش، پطر کبیر، زمانی که نقشه را در غیاب رسانههای مسموم غربی گسترش داد، خوش شانس بود. استالین خوش شانس بود که جنگهای خود را در غیاب معروفترین جاسوس تاریخ که گوشی هوشمند است به پایان رساند. او متوجه میشود که غرب لبخندها و زیرکیاش را فراموش کرد. تصویر او در آنجا به تصویر پوتین اوکراینی تبدیل شده که ضرباتش تاریکی را در اوکراین گسترش میدهند و موجی از پناهندگان به راه میاندازند. به صندلی خود برمیگردد. گلایهاش از ژنرالهایش بسیار است؛ چرا که ناگزیر میشود برای پاک کردن شکستهاشان تصویر خود را لکهدار کند. تصمیم پیروزی است.
اروپا که جنگ اوکراین شکنندگی و وابستگیاش به گاز روسیه را آشکار کرد، خود را در برابر پرسشهایی دردناک و تصمیمهایی دشوار میبیند. اگر جریان برق در فرانسه، آلمان و جاهای دیگر قطع شود، چه چیزی از پیشرفت اروپا باقی میماند؟ اگر سالمندان یا کودکان در اثر سرما بمیرند، از ثباتش چه چیزی باقی میماند؟ روی میز مکرون، مانند میز شولتز و دیگران، سئوالاتی بیسابقه وجود دارد. آیا اروپا میتواند بهای اصرار زلنسکی بر «جنگ تا پیروزی» را بپردازد؟ آیا میتواند برای دلجویی از تزار خم شود و با تغییر مرزها به زور موافقت کند؟ آیا اروپا در میان موج تورم، اعتصابات، افزایش قیمتها و کاهش اعتماد میتواند متحد بماند؟
میز شی جین پینگ از تصمیمات سخت خالی نیست. شکست پوتین رؤیای احیای تایوان را به تعویق انداخت. پیروزی پوتین میتواند جهان و اقتصادش را در طوفانهایی لجام ناپذیر فرو ببرد. رهبر چین در سالی که گریخت موفق شد روی طناب محکم حرکت کند. اما سال نو چطور؟ او مطمئناً مایل به خلع رهبری تکروانه آمریکایی است. او همچنین آرزوی پایان دادن به هژمونی دلار را دارد. با این حال، منافع کشورش با آمریکا و اروپا بسیار زیادند و نمیتوان آن را با افتادن روسیه زخمی در آغوش چین جبران کرد. محاسبات او دشوار و دقیق است. او باید به غول هندی همسایه توجه کند. و به ژاپن که شکنندگی اقتصاد را بدون داشتن دندانهای نیش که از آن محافظت کنند کشف کرد، درست همانطور که آلمان کشف کرد.
در خاورمیانه دلگیر، بسیاری از کشورها، از جمله کشورهای عربی، با توجه به زلزله اوکراین و وضعیت انتظار پس از بازگشت بنیامین نتانیاهو و ترکیب دولت وی، باید تصمیمات سخت و دردناکی اتخاذ کنند.
روشن است که ایران با وجود سرکوب و اعدام، از سالی به سالی دیگر با آهنگ اعتراضات حرکت کرده. آنچه در این بحران جدید است، برخاستن صداهای محدود از درون خود رژیم است که میگویند، ادامه تحمیل مدل سختگیرانه تهدیدی برای ثبات است. برخی فرزندان انقلاب میدانند که نفوذ در نقشههای دیگران، نقشه ایران را در برابر باد روزگار و باد تغییر مصونیت نبخشید. آنها میدانند که قلعهها از درون سقوط میکنند، نه از بادهای بیرونی. تولید و بازاریابی هواپیماهای بدون سرنشین نیاز به همفکری با کسانی که در سایه انقلاب به دنیا آمدهاند و دنیا را از طریق گوشی خود میخوانند، نه از طریق رسانههای رسمی، برطرف نمیکند.
ترکیه که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری آن در سالهای گذشته تصمیمات سختی گرفته بود، خود را با فوریت تصمیمگیری از جنس دیگری مواجه میبیند. واضح است که اردوغان که مجذوب رقص «تانگو» با پوتین بدون برداشتن کامل کلاه آتلانتیک شده بود، آماده تصمیمگیریهای زیادی است که اقامت او را در کاخ تمدید میکند. سال انتخابات و تصمیمگیریها. اردوغان هدایای متعددی به پوتین تقدیم کرد و ارباب کرملین نیز با هدیه سوری پاسخ داد. به احتمال زیاد اردوغان در سال جدید با بشار اسد مینشیند تا ورقی را که طی آن مرزهای کشورش را به روی همه کسانی که مایل به سرنگونی رئیس جمهوری سوریه بودند گشود، ببندند که او نیز باید تصمیمهایی سخت بگیرد.
مسافر ریاض در آخرین هفته سال گذشته احساس نمیکند که برای تصمیم گیری دشوار دعوت شده است. شاید به این دلیل که سالها پیش زمانی که «چشم انداز 2030» را به کاربست، چنین تصمیمهایی را گرفت. زمانی که به ابتکار شاهزاده محمد بن سلمان و تحت حمایت کامل ملک سلمان بن عبدالعزیز، مسیر گشایش، اصلاح، رنسانس همه جانبه و تغییر روشها و طرز فکر را برگزید. نتایج این امر در اقتصاد، فرهنگ و دیپلماسی، تقویت موقعیت سعودی در اجلاس G-20، تنوع بخشیدن به مشارکت استراتژیک این کشور با اقتصادهای بزرگ و در دو تاریخ مهم در خاک خود، یعنی زمانی که این کشور میزبان رئیس جمهوری آمریکا و پس از آن رئیس جمهوری چین بود، نمودار شد. این تصمیمات به سعودی اجازه داد تا به لوکوموتیو پیشرفت در منطقه تبدیل شود و الگویی برای توانایی جهان عرب برای تعامل با زمانه و ایجاد روابط برابر و رقابتی فراهم کند.
به دریای سال جدید میرویم. سال تصمیمها و گزینهها.