من یکی از میلیونها افرادی هستم که به خاطر هجوم «کرونا» به بشریت در اتاقهای خود محبوس شدهاند. من که به طور سنتی از زیاده روی در کاربرد آنچه جهانیان «شبکههای اجتماعی» مینامد دوری میکنم، تصور نمیکردم روزی فرابرسد که این ابزار تنها راه ارتباطی من با آنچه به زندگی طبیعی میماند، بشود. اینگونه میان زن و تلفن همراه در خانه گرفتار شدم. این دستگاه کوچک راه من برای انجام کارم شد. همان قدر که نگران سلامتی خودم هستم نگران آن هم هستم. میترسم از کار بیفتد یا بی مقدمه در دل این بحران باطریاش بسوزد. مقالهای که اکنون میخوانید، خواه در نسخه ورقی یا روی سایت اینترنتی، بدون بزرگواری شرکت «مایکروسافت» و سیستم «ویندوز» امکان پذیرنبود. دستگاهی که در دست دارم به برکت اپلیکیشن «واتساپ» به ابزاری برای برقراری تماس بدل شد که بدون آن با همکاران و جهان خارجی نمیداشتم.
با تحلیل نه چندان وسیع نقشهای که «کرونا» برای حمله به بشریت ازآن استفاده میکند، به این نتیجه رسیدم که میان آن ویروس و این شبکههای اجتماعی همچون «واتساپ»، «اسکایپ»، «فیسبوک» و دیگر اپلیکشنها توطئهای چیده شده تا به آدمهای شکاکی همچون من درسی بیاموزند؛ روزی میرسد- و حالا فرارسیده- که بشر ابزاری برای برقراری ارتباط جز همین کانالها نمییابد. رهبران کشورها کنفرانسها برگزار میکنند و به کمک«اسکایپ» از طریق ویدیو کنفرانس به دیدار هم میروند. شبکههای تلویزیونی به جای حضور مهمانان و تحلیلگران در استودیوی خود از همین خدمات استفاده میکنند. به کسانی فکرمیکنم که قادر به کاربرد این ابزار نیستند یا آنها را ندارند چه میکنند؟ چطور با دوستان خود ارتباط برقرار میکنند؟ چطور خرید میکنند و با پزشکان و داروخانه خود تماس میگیرند؟
آیا با من موافق نیستید که اگر پشت شیوع «کرونا» واقعا توطئهای وجود داشته باشد، باید دست اربابان «مایکروسافت» و «اپل» و رفقایشان پشت آن باشد که به تنهایی از این میدان جنگ پیروز بیرون میآیند؟ همه شئون زندگی طبیعی متوقف شدند و فقط آنها در میدان ماندند و میتوانند به تنهایی بشریت را از انزوای تحمیلی بیرون بکشند.
فقط این ابزار تکنولوژیک مدرن نیستند که «پیروز» از این جنگ بیرون میآیند و میتوانند حلقه محاصرهای را که هجوم «کرونا» بر زندگی روزانه ما تحمیل کرد بشکنند. در حاشیه این بحران که اقتصاد جهانی، سهام شرکتهای بزرگ و درآمد میلیونها انسان را تهدید میکند، کارخانههایی وجود دارند که ماسک و دستگاههای تنفس مصنوعی تولید میکنند که اتاقهای بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها نیاز فوری به آنها دارند.
آزمایشگاهها و مراکز تحقیقات علمی وجود دارند که پرتلاش به دنبال تولید واکسن این وبا هستند که سود آنها میلیونها دلار محاسبه میشود، اگر به موفقیت برسند.
البته درپاسخ به این شاید گفته شود، این آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی مشغول انجام یک کار انسانی ضروریاند که به کارهمه بشریت میآید. و این درست است، اما... آیا درست نیست که در چنین موردی بگوییم:« چه بسا مضری که سود برساند»؟
چین نیز فرصت دیگری یافت. کشوری که متهم به «صادرات» ویورس به سراسر جهان است، به کشوری بدل شد که برای مبارزه با آن ویروس کارشناس و پزشک صادر میکند و با اتحادیه اروپا برای کمک به کشورهای درگیر مانند ایتالیا و اسپانیا رقابت میکند بعد از اینکه اتحادیه خود را ناتوان از کمک رسانی به آنها دید. همین پرسشهای بسیار و به حق درباره جدی بودن همدلی و تأثیرقوانین واحدی که باید حداقلی از همدلی اروپایی را تأمین کند، پیش میکشد.
دو ماه پیش چه کسی تصور میکرد زندگی ما به دلیل خشونت لجام گسیختهای که «کرونا» در یورش به جهان به کار میبرد زیرو رو بشود به گونهای که در تاریخ معاصر بشر بی نظیرباشد؟ میتوانستیم منتظر دشمن خارجی باشیم. نسبت به پیرامون خودمان محتاط باشیم... اما اکنون بدنهای ما دشمن ما شدهاند. اگر به کسی دست دادی حق داری از دستت بترسی و از دهانت اگر عطسه کنی و از دماغت اگر هوا استنشاق کردی. پا به عرصه نبرد گذاشتن به ابزار و امکانات جدیدی نیاز دارد.
تصور میکنم «کرونا» همه جا پنهان شده است. بیهوده زیستن ما را تماشا میکند، سلوک متهورانه ما در تعامل با جاها و کشورها و چیزهای زیبا، سبک شمردن رفاه و امکاناتی که برای ما مهیا بود و آنهایی که جز مسلمات میپنداشتیم... ناگهان «کرونا» از مخفیگاهش بیرون زد تا به ما یادآوری کند، آن امور مسلمی که به آنها خوگرفته بودیم اینگونه نیستند. رفتن به کافه و رستوران؛ بلکه حتی رفتن به خیابان و پیاده روی روبه رویی که آن را مسئلهای عادی تلقی میکردیم و در زندگی روزانه انجام میدادیم، ممکن است در چشم به هم زدنی ازآنها محروم بشویم. توسط چه کسی؟ توسط دشمنی ناشناخته که نمیدانیم چه شکلی است و از کجا سردرآورده و چه به تن دارد؟ برخی هستند که شک و شبهههایی در طریقه مبتلا شدن به آن دارند. آیا در هوایی که تنفس میکنیم منتقل میشود و سمهایش را از کشوری به کشور دیگر منتقل میکند؟ یا اینکه نیاز به نزدیک شدن به یکی ازافراد مبتلا یا ناقل هستیم تا از آن به ما «سرایت» کند؟ شک و شبهاتی که جز به منشأ آن شبیه نیستند. آیا ساخته امریکاست یا چین؟ چه کسی پشت این ویرانی که به بشریت وارد میشود ایستاده؟
روزی میرسد و امید میرود آن روز زود باشد، از اتاقهایمان بیرون بزنیم تا باز از نور خورشید، سبزه بوستانها، موزههای و سالنهای نمایش و سینما و تالارهای جشن و موسیقی لذت ببریم، یعنی به زندگی عادیمان برگردیم. شاید آن روز به یاد بیاوریم آنچه را که مسلم و بدیهی میدیدیم و در زندگی روزانه خود مسائلی طبیعی میدانستیم دائمی نیستند و در معرض این قرار دارند که هرآن ممکن است به دلایلی که انتظارشان را نداریم از دست بدهیم. در نتیجه باید از لحظهها و فرصتهای زیبا لذت ببریم و به افراد صمیمی در زندگیمان بیشتر نزدیک بشویم.
TT
ارتباط در زمان بی ارتباطی
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة