فيصل عباس
سردبیر روزنامه عرب نیوز
TT

جهان ویران نمی‌شود، اما قوی‌تر می‌ماند

با استاد عبدالرحمن الراشد در تحلیلش که فایل صوتی آن در سایت «اندیپندنت عربی» وجود دارد، موافقم که بحران ویروس کرونای نوظهور موجب تغییر نظام جهانی یا سقوط کشورهای بزرگ یا شعله‌ور شدن جنگ میان آنها نمی‌شود. آن طور که نشان می‌دهد واقعیت اینکه همه کشورهای مهم جهان درگیر آن هستند به این معنا که هیچ کشوری وجود ندارد که بتواند از این بحران به سود خود و ضرر دیگران استفاده کند.
استاد الراشد توضیح داد، بهبود یافتن از بحران امکان پذیر است به خصوص درکشورهایی که زیرساخت‌های دانش بنیاد و نهادهای ریشه‌دار دارند. از توان آلمان و ژاپن در ایستادن برپای خود مثال می‌آورد که علیرغم اینکه از جنگ جهانی دوم که برای شش سال منجر به توقف زندگی مدنی و چرخ اقتصاد شد، شکست خورده بیرون آمدند.
اما اگر اجازه دهید، به این موضوع یک نکته جزئی بیافزایم که به نظرم مهم می‌آید هرچند ناامید کننده باشد. واقعیت اینکه کرونای «مستبد»، «پاشنه آشیل» بشریت را نشان داد. این ویروس که فقط با چشم مسلح دیده می‌شود، توانست کاری با ما بکند که هیچ اسلحه کشتار جمعی و ویران‌گرترین فجایع طبیعی و پلیدترین حملات تروریستی از عهده برنمی‌آیند و در نتیجه تأثیرآن بر زندگی ما بسیار قوی و طولانی‌ مدتر از آن چیزی خواهد بود که بشریت قبلاً با آن روبه رو شده بود به خصوص که دیدگاه پزشکی در این مسئله بسیار واضح است: تا زمانی که یک فرد مبتلا به ویروس درجهان وجود داشته باشد، امکان تبدیل دوباره آن به اپیدمی جهانی وجود دارد.
اگر فرض کنیم «کووید-19» عقلی داشته باشد که بتواند فکر کند و کنترل و برنامه‌ریزی داشته باشد، درمی‌یابیم نقطه ضعف ما را به عنوان بشر یافته: نیاز ما به اینکه با هم باشیم. در سطح روابط انسانی هیچ اپلیکیشن ارتباط تصویری رایانه‌ای نمی‌تواند نیاز ما به درآغوش گرفتن کسی که دوست داریم را پرکند، یا از بوسه زدن بر پیشانی پدران و مادران یا دست دادن به کسی که می‌خواهیم از او قدردانی کنیم یا از حضور در مراسم شادی و انجام وظیفه عرض تسلیت بی‌نیازمان کند. همین طور هیچ ابزاری یا ارتباط تصویری در جهان مجازی نمی‌تواند نیاز ما به جابه‌جایی و سفر را جبران کند. درست همان طور که آموزش از راه دور هرچند هم پیش رفته باشد، نمی‌تواند بهره‌ای را که کودک با یک سال آموزشی با حضور در مدرسه و درکنار همکلاسی‌ها و در حضور معلم ببرد جبران کند.
اما علیرغم همه اینها و طی مدت چهار ماه این ویروس توانست آداب و رسوم و عادت‌های اجتماعی هزاران ساله را محو کند و ما را به فضاهای پنهان شدن در خانه‌های‌مان برگرداند و انگار همان غارهایی هستند که انسان‌های اولیه به آنها پناه بردند( اگرچه غارهای امروزه-خدای را شکر- امن‌تر و دارای تهویه و برق و «وای فای» هستند).
در ادامه نمایش میزان هوش این ویروس لعنتی، می‌فهمیم که خودش را با ویروس‌های دیگر مقایسه کرده و تصمیم گرفته خودش را در زمینه‌هایی پیشرفته‌تر کند تا از او دشمنی متفاوت با آنچه قبل دیدیم بسازد. در حالی که قبلا «وبا» کشنده‌تر بود، اما بیشتر از طریق خوردن آب یا خوردن غذای آلوده منتقل می‌شود. همچنین ویروس «آچ آی وی» عامل بیماری ایدز که لازمه‌اش برقراری تماس مستقیم بدنی است و نه صرفا با یک دست دادن یا صحبت کردن یا حتی فشار دادن دکمه آسانسوری که فرد مبتلا قبلا لمس کرده باشد.
حتی بیماری‌های تنفسی حادی که درسال‌های اخیر شیوع پیدا کردند، مانند «سارس» و «مرس» اینگونه و به این آسانی سرایت نمی‌کردند.
درمقابل «کرونا» به عرض اندام خود ادامه می‌دهد و ما همچنان نمی‌دانیم مبتلایی که از آن بهبود می‌یابد از سلامت همیشگی برخوردار می‌شود یا خیر. و باز به شکل قاطع نمی‌دانیم آیا گرمای تابستان مانع از سرعت شیوعش می‌شود یا نه، آن طور که مثلا در بیماری «سارس» اتفاق افتاد. حتی اگر امروز موفق به کشف درمان و تهیه واکسن شدیم چه تضمینی وجود دارد که «کووید-20»(نسخه پیشرفته »کووید 19») یا ویروس پیشرفته دیگری ظهور نکند که کشنده‌تر و سرعت شیوعش طی چند ماه بیشتر باشد؟ آیا اقتصاد جهانی و خرد و روان ما به عنوان بشر موج دوم اخبار ابتلا و مرگ و میر و ورشکستگی و قید و بندها برجابه جایی و اجبار در انزوا را تاب می‌آوریم؟
از آنجا که من در باره زندگی در غارها نوشتم باید اعتراف کنم که بازگشت ما به زندگی بدوی بیش از یک شوخی مجازی است. اگر به خود بیماری و به آن تغییراتی که برزندگی ما گذاشت نگاه کنیم می‌فهمیم ما واقعا در مرحله داروینی زندگی می‌کنیم به نام: «بقای اصلح».
به این دلیل که روشن است تاکنون «کرونای نوظهور» برای ضعیف‌ترین افراد درمیان ما کشنده‌تراست: پیران و نوزادان و کسانی که بیماری مزمن دارند یا اصلا از بنیه ضعیف برخوردارند.
همین طور بدیهی است مثلا بحران اثری را که بر ساکنان صحرای جنوب افریقا که طبق آمار «یونیسف» 63 درصد ازآنها به اندازه کافی آب برای شستن دست‌های خود با صابون ندارند می‌گذارد، روی کریستین رونالد ثروتمندترین فوتبالیست جهان که دوره قرنطینه خانگی را در کاخی فاخر در زادگاهش در جزیره مادرای پرتغالی می‌گذراند ندارد.
در بخش سرمایه و کار، بدیهی است که بحران اگرچه زیان موقتی به شرکت‌های بزرگ وارد کرد، آنها ازآن سالم بیرون می‌آیند و شاید هم بعد از اینکه رقبایشان را از صحنه بیرون کردند یا پس از اینکه درآمدهای خود را وارد بخش‌های دیگر کنند، قوی‌تر می‌شوند. مثلا شرکت «آمازون»-که بدون شک از فرصت افزایش خرید الکترونیکی استفاده می‌کند- اعلام کرد، طی دو ماه 175 هزارپست خالی برای رساندن سفارشات به منازل خواهد داشت. در مقابل بسیاری از مؤسسه‌های کوچک و متوسط به خصوص در کشورهایی که آن قدر درآمد ندارند تا از اقتصادهای خود با کمک‌ها و بخشودگی‌ها و دادن فرصت‌های طولانی حمایت بکنند، از میان می‌روند.
همین مسئله برخود کشورها هم منطبق می‌شود. بدیهی است که عوامل ثروت، سلامت جوامع، پاکیزگی آنها و نسبت جوان بودن‌شان به تعداد سالمندان و مقدار توان دولت‌ها بر اعمال نظم و انضباط و ملزم کردن مردم به رعایت نظام‌ها و وجود نهادهای دولتی مستقل و توانمند برشکل نهایی خروج هر کشور از این مصیبت بزرگ، تأثیر می‌گذارد.
همین طور «کرونا» موجب هویدا شدن «پاشنه آشیل» دیگری در بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای بزرگ شد، و آن هم اتکا به دیگری در تولید و واردات تجهیزات بهداشتی و دارو بود. به احتمال زیاد بحران موجب بالا رفتن و بهبود سطح همکاری بین ‌المللی می‌شود و نه برعکس و این مسئله‌ای است که از راه پی‌گیری تصمیمات اخیر گروه بیست که کشور سعودی نشست امسال آن را رهبری کرد، لمس می‌کنیم.
به همین دلیل پیش بینی تولد ائتلاف‌های جدید یا افزایش اثرگذاری ائتلاف‌های قدیم را می‌کنیم. این مسئله دیگر تجملی نیست بلکه یک نیاز است. تا وقتی که فاجعه «کرونا» همه را مبتلا کرده، باید همه برای مقابله با آن همکاری کنند. از آنجا که ما یادی از داروین کردیم، تصور می‌کنم او هم با من موافق می‌بود به خصوص وقتی که سخن از مقوله مشهور او گفتم:« در تاریخ بلند بشر(و جهان جانوری) درمی‌یابیم کسانی که همکاری و نوآوری را به شکل اثرگذاری آموخته‌اند، سروری کردند!»