چارلز لستر
همکار و مدیر بخش مبارزه با تروریسم مؤسسه خاورمیانه
TT

آیا ایران تسلط خود بر نمایندگانش را از دست داده؟

 در طول دو سال گذشته، حملات خصمانه تهران برای نمایش قدرت خود در سراسر منطقه ادامه یافت درحالی که پاسخ بین‌المللی در بهترین حالت بسیار ناچیز بوده است.
درحقیقت، بدون اغراق می‌توان گفت با مرور زمان تهدید پهپادی و موشکی ایران به سوی خاورمیانه به طور کامل عادی سازی شده است. مسئله گریختن ایران و نمایندگان منطقه‌ای آن از هرگونه مجازات حقیقی به دلیل حمله به بقیق سعودی سابقه خطرناکی رقم زد که تا حد زیادی تاکنون ادامه یافته است.
برمی‌گردیم به 14 سپتامبر2019 وقتی که دو مجموعه متوالی از پهپادهای هجومی و موشک‌های «کروز» ایرانی تأسیسات نفی بقیق و خریص در شرق سعودی را مورد حمله قراردادند، مسئله‌ای که موجب وارد آمدن خسارت‌های سنگین و متزلزل ساختن ثبات بازار جهانی انرژی شد.
طی روزهای بعد از این هجوم، جامعه جهانی و گروه وسیعی از کارشناسان امنیتی در خاورمیانه اعلام کردند که جهان تغییرکرد و «خط قرمز» زیر پا گذاشته شد و تهدید پهپادی و موشک‌های کم ارتفاع رعب‌آور و به نقطه غیرقابل قبولی رسید. فرضیه‌های اساسی ژئو-استراتژیک که بر تفوق سنتی نظامی مبتنی بودند دیگر مانند گذشت محکم نیستند. و این مسئله به سرعت سخن درباره ساختارهای جدید امنیت منطقه‌ای و توسعه سلاح و ایجاد ائتلاف‌های چندجانبه را درپی داشت. و واقعاً جهان روبه تغییرگذاشت.
براساس گزارش‌هایی که درمدت اخیر منتشرشدند، درسال 2021 به طور اجمالی نزدیک به 400 حمله این‌چنینی حوثی‌ها ثبت شده است. همچنین نمایندگان ایران ماه نوامبر در سوء قصدی جسورانه، پهپادهای بمبگذاری شده به سمت خانه نخست وزیرعراق روانه کردند. درطول سال 2021 دست‌کم هشت حمله پهپادی افراد و تأسیسات نیروهای امریکایی در خاک عراق را هدف قراردادند.
درسال جاری و از آن سوی مرزها چندین حمله پهپادی، نیروهای امریکایی در پایگاه التنف در جنوب شرقی سوریه را هدف قراردادند. آن حملات به التنف بدون پاسخ نماندند و بسیاری از پاسخ‌ها هم به طور کامل در پرده ابهام نگه داشته شدند و دراین باره اظهارنظرهای گذرایی از سوی واشنگتن صورت گرفت.
علاوه براین ایران حملات خود به اهداف ضعیف در آبهای بین‌المللی در خلیج ادامه داد، از جمله به خصوص حادثه خطرناکی که در ماه جولای روی داد، وقتی که نفتکش «ام تی مرسر استریت» وابسته به دولت اسرائیل در معرض سه حمله قرارگرفت که منجر به کشته شدن دو بریتانیایی و یک رومانیایی شد.
با اینکه خود همین حمله سروصدای زیادی درمحافل بین‌المللی به راه انداخت، هیچ پاسخ حقیقی به آن داده نشد. و به همین دلیل عجیب نیست که راه و رسم خصمانه ایرانی بی وقفه ادامه یافت که در نبود اقدامات تنبیهی حقیقی در حق آن به مسئله‌ای طبیعی تبدیل شد.
و تا زمانی که این زیرپاگذاشتن معمولی و کاملاً آشکار اصول اساسی بین‌المللی بی هیچ اعتراضی ادامه یابند، در درازمدت ثبات در داخل منطقه تنها ساخته خوش‌خیالی خواهد بود.
در این راستا شایان ذکر است که تهران و «سپاه پاسداران» وابسته به آن به شکلی گسترده از تکنولوژی پهپادها و موشک‌ها به دلیل خاصی سرمایه‌گذاری کرد. از هلیکوپترهای مسلح که از نظر تجاری دردسترس‌اند گرفته تا «ابابیل-تی»، سریال «صمد» و «شاهد-136»، تهران اقدام به مسلح ساختن نیروهای نیابتی خود در منطقه کرد که می‌توانند نیروهای مسلحی را تهدید کنند که اگر با آنها در میدان جنگ کلاسیک وارد رویارویی می‌شدند، برآنها تفوق می‌داشتد.
موشک‌های کروز کم ارتفاع، مانند آنهایی که در حمله به بقیق درسال 2019 به کار برده شد به طور خاص تهدیدی احتمالی محسوب می‌شوند. همین وضع درمورد پهپادهای تهاجمی که می‌توانند از چشم رادار بگریزند قابل تعمیم است. همچنین باید از این اخبار احساس نگرانی کرد که نشان می‌دهند «سپاه پاسداران» ایران در حال حاضر اقدام به آموزش نمایندگان منطقه‌ای خود برای استفاده مستقل از سامانه‌های پیشرفته راه‌انداز الکترونیک، برنامه‌های هدف‌گیری همچنین تقویت توان آنها برای ساخت محلی طراحی‌ ایران می‌کنند.
از دیدگاه شمار زیادی از اعضای جامعه بین‌المللی، احتمال دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای منشأ نگرانی بسیار زیاد و عاملی است که بذل تلاش‌های سنگین دیپلماتیک را می‌طلبد که با حمایت حملات فشار قاطع همراه باشد. بدون شک این یک موضع کاملاً درست است، اما وقتی مسئله به گسترش وسیع تکنولوژی پهپادها و موشک‌های پیشرفته و خطرناک مربوط بشود، واکنش بین‌المللی بی نهایت فروتنانه و به شکلی نگران کننده صورت می‌گیرد. درسایه شرایط مناسب یا نامناسب به یک اندازه تهران کم‌ترین آمادگی را برای متوقف ساختن تنش‌زایی نشان نمی‌دهد. و در نتیجه، مسائلی همچون پهپادها و موشک‌ها نیازمند زنده به گورکردن‌اند.
بدون توجه به سرنوشت مذاکرات هسته‌ای، زمان آن رسیده که جامعه جهانی سیاست‌های برهم زننده ثباتی که تهران به شکلی خستگی ناپذیر در پیش می‌گیرد اعتراف کند و مانع ازآنها بشود. سال‌های گذشته ثابت کرد که تحریم‌ها و انزوای دیپلماتیک راه حل اثرگذار برای چنین فعالیت‌های خصمانه‌ای نیست... همچنین حملات الکترونیک نیز نشان دادند نمی‌توانند مانع مؤثری باشند.
برخی گزارش‌های جدید از سوریه، عراق و یمن نشان دادند که فعالیت‌های خصمانه نیابتی نتیجه فقدان تسلط ایران بر نمایندگانش است. حال آنکه خیلی ساده دلیل یا سابقه‌ای وجود ندارد که نشان دهد شاید این درست باشد. درحقیقت به احتمال زیاد تهران در تلاشی مشخص و منطقی برای خلق هاله‌ای از ابهام پیرامون استراتژی منطقه‌ای خود دست به گل‌آلودکردن آب می‌زند. به جای آن به نظر می‌رسد این نشانه‌ای نگران کننده از سوی برخی جریان‌های اثرگذاری در ایران باشد با این مضمون که راه و روش‌های خبیثانه هست تا بماند و وقت آن رسیده که باید آن را پذیرفت.
بی شک چنین حکمی می‌تواند اشاره‌ای بسیار خطرناک باشد که شایسته نیست به تهران ارسال شود که هر بار که دشمنانش ضعف نشان داده‌اند، تنش افزایی را برگزیده است. و تا زمانی که در کشورهای منطقه و جهان به طور کلی تمایل حقیقی برای جلوگیری از عادی سازی کارهای خصمانه مرتبط با ایران وجود داشته باشد، زمان مواجهه قاطعانه با چنین رفتارهایی رسیده تا در نهایت مانع آنها شد.
مشخص است که برنامه کارهای منطقه‌ای ایران به طور کامل براین اساس مشخص می‌‌شود که چقدر بر نمایندگانی توانمند سیطره دارد. فروکاستن جایگاه داخلی این نمایندگان، تضعیف قدرت استراتژیک آنها و از کار انداختن شبکه‌های لوجستیک‌شان، تهدیدی قابل ملاحظه برای تهران و اهداف آن است. شاید زمان آن رسیده که تهران دست‌پختش را بچشد... و با این کار میدان رقابتی متوازن برای مذاکره خلق می‌کنیم که بتواند گشایش پایدارتری را به وجود آورد.