با وجود وضع مصیببار لبنان، میتوان شاهد وضع مسخرهای بود از راه یادآوری گذشتهای که هنوز وجود دارد و گسترده میشود:«جریان آزاد ملی»، از زمان تولد خواستار «بازگرداندن حقوق مسیحیان» است آن هم با بازگشت به قبل از توافق 1989 طائف. معنای این سخن این است، اختیاراتی که طائف به نخست وزیرسنی داد باید به رئیس جمهوری مسیحی بازگردانده شوند. و از آنجا که این خواسته با صعود پرسروصدای رفیق الحریری همزمان شد، به نظر رسید وی نماد مستقیم و مناسبتر اختیارات سلب شده از مسیحیان آمد که از نگاه عونیها مسیحیان باید آنها را برگردانند.
این مقدمه به عونیها اجازه نتیجهگیری سادهای داد: طائف دشمن است. طائف به فرقه سنیها قدرتی داد که همزیستی یا میثاق لبنانیها تاب و تحمل آن را ندارد. قدرت آنها چنان افزایش یافته که از خصومت ورزیدن با دیگر فرقهها بازنمیایستند.
اما صاحب قدرت جان گرفته و روبه افزایش طولی نکشید که سال 2005 رهبرش را در جنایتی پرطنین از دست داد. و تنها با جان کندن و جانفشانیهای بسیار دادگاه بینالمللی امکان یافت درآن جنایت تحقیق کند بدون آنکه قدرتی بر بازداشت متهمان به ارتکاب جنایت داشته باشد. از آن زمان قدرت سیاسی سنیها روبه کاهش گذاشت: نه تضمینهای طائف آن را تأمین میکنند و نه پیروزیها پیاپی انتخاباتی مانعش میشوند.
اوج این روند کاهشی در روزهای اخیر ثبت شد: سعد الحریری فعالیت سیاسی را ترک کرد و متعهد شد درخانهاش باز بماند! خانه حالا آخرن خط قرمز شده است. دیگر قطبهای سیاسی سنی یا آنهایی که به «باشگاه نخست وزیران» معروفند، آنها نیز احتمال میرود در انتخاباتی که شاید درماه می آینده برگزار شود، نامزد نشوند.
پس این کاهش به کنارهگیری و کنار زدن تبدیل شد که ناظران را برآن داشت آن را به کنار زدن مسیحیها تشبیه کنند که در اواخر دهه هشتاد و سال 2005 روی داد.
آن تجربه ما را به بررسی دقیقتر پدیده عونی با ویژگی تهی بودن در تهی بودن میبرد: جنگی پیوسته و داغ علیه کشته یا تسلیم شده. آنچه تهی بودنش را بیشترمیسازد اینکه با «حزب الله» متحد شد که به تنهایی «اختیاراتی» دارد که در اتفاق طائف نوشته نشده است. از این بالاتر حزب مذکور توانست دست به افزایش قدرتی بزند که علیه طائف انباشته بود تا آشکارا در اجرای آن اخلال ایجاد کند. کسانی که خواستار اجرای درست بودند در هیئت خائن و ئوطئهگر علیه محور مقاومت معرفی شدند و در نتیجه اهمیتی به آنها و خواستهشان داده نمیشود.
عونیها درهمه این داستان متن متزلزل را به جای واقعیت قدرت و روابط آن را میگذاشتند. اینگونه به وضعیتی رسیدیم که همه درآن ضعیف و کنار زده شدهاند جز یک جریان که در دل روابط قدرت قراردارد، یعنی «حزب الله» به شکل انحصاری. به تعطیلی کشاندن اخیر جلسات هیئت دولت در زمانی که اقتصاد کشور شدیداً به تشکیل آن نیاز دارد، به عنوان آخرین دلیل محکم و روشن برای کسی بود که دنبال دلیل میگردد.
اما اگر رهبران فرقه سنی در بیان ضعف و ناتوانی خود صراحت بالایی داشتند این کسانی که ضعف خودشان را پنهان میکنند «قدرتمند» نمیسازد مگر اینکه باور کنیم -آن هم با به قرض گرفتن همه سادهلوحی جهان- اینکه «نظام قوی» قوی است!
حال آنکه مسئولیت رهبران سنی در تضعیف خود مسلم است که منشأ آن ناتوانی و لغزش در ایستادگی دربرابر «حزب الله» و گسترش نفوذ آن است. مسئولیت رهبران جریان عونی اما در تضعیف خودشان بسیار بیشتر است: منشأش همان ائتلاف با آن است که به حزب کمک کرد عمر بیشتری بیابد که موجب کوتاه شدن عمر متحدانش شد که ابلهانه سرمست شدهاند.
و اساس این انحطاط درآگاهی عونی باردیگر غالب ساختن متن بر واقعیت و ظاهر بر درون نهفته است. «حزب الله» خطرناک است نه به این دلیل که طائف به آن اختیاراتی میدهد یا نمیدهد، و نه برای اینکه «شیعی» یا آن طور که برخی دوست دارند بگویند
«فارسی/ایرانی» است. اولین و مهمترین دلیل خطرناک بودنش شکلگیریاش به عنوان حزب عقیدتی است، و مانند طرح تکحزبی که برای حیات سیاسی لبنان و متنوع بودنش جز مرگ به همراه ندارد و برای جریانهای آن جز تابع سازی و غلبه نمیآورد. پس ازآن عوامل دیگر قرارمیگیرند؛ اینکه یک حزب مسلح است، تابعیت محکم از ایران دارد، نسلهایی را به روشی تربیت میکند و آموزش میدهد که با دیگر لبنانیها و تربیتشان منفافات دارد، علاوه براینکه به مدرن بودن سازماندهیاش، ریشه داشتن در ساختار دینی و فرقهای را اضافه میکند.
محال شدن حیات سیاسی درلبنان درسایه حزب همان طرح تکحزبی است که تحصیل حاصل میشود. حتی دردموکراسی ریشهدار و پیشرفته اینکه چنین حزبی یک چهارم یا شاید یک سوم آرای را کسب کند به عنوان یک محنت محسوب میشود.
اینجا به نظر میرسد سعد الحریری و تصمیم اخیرش هشداری است به همه سیاستمداران لبنانی از جمله رئیس جمهوری و رئیس مجلس. هریک از آنها سعد الحریری آینده خواهد بود. همیشه برای کسی که حکم این واقعیت را خوب اجرا نکند راه علاجهایی وجود دارد. اینگونه بالا بردن و تکان دادن انگشت به روی مردم و بالا بردن صدا همچنین خطابهها و مقالههایی را که توصیه میکنند دستی به سرها بکشید و نبضها را بگیرید میفهمیم که از عادتهای پست فردی بالاترند که صاحبان آنها موفق به رهایی از آنها نشدهاند.
TT
میشل عون سعد الحریری آینده
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة