سمير عطا الله
نویسنده و روزنامه‌نگار لبنانی، در روزنامه‌های النهار و دو مجله الاسبوع العربی و الصیاد لبنانی و روزنامه الانباء کویتی فعالیت کرده است
TT

هاشم صالح و متفکرانش ... معلوف و ارکون (3/3)

هاشم صالح، نویسنده لبنانی امین معلوف را بدون شک یکی از بزرگترین روشنگران عرب این عصر می‌داند. موضوع هویت را مطرح می‌کند و می‌پرسد: آیا کشورهای شرق عربی به عناصر اولیه خود تجزیه خواهند شد، همانطور که یوگسلاوی و چکسلواکی تجزیه شدند؟ آیا این همان سناریوی جهنمی است که در حال حاضر سوریه و منطقه را به وحشت می‌اندازد؟ آیا عراق و لبنان تجزیه خواهند شد؟ امین معلوف توضیح می‌دهد: «رابطه من با یک میلیارد مسلمان زبان عربی است و رابطه من با یک میلیارد مسیحی ایمان مسیحی است. بنابراین، من فردی با هویت متناقض هستم. من لبنانی و فرانسوی هستم و نه تنها لبنانی یا فقط فرانسوی.» او نتیجه می‌گیرد که هویت، بر خلاف آنچه ما فکر می‌کنیم، پدیده‌ای یک بار برای همیشه مشخص نیست. هویت ثابت نیست.
معلوف ما را شگفت‌زده کرد وقتی گفت اسلام در اصل و منشأ خود متعصب نیست و جوهرش مانند سایر ادیان است؛ او حتی ادامه می‌دهد که اسلام از مسیحیت در قرون وسطای قدیم مدارای بیشتری دارد. معلوف می‌گوید: «تا آخر عمرم با این ایده که مسیحیت دین مدارا است و اسلام دین عدم مدارا مبارزه خواهم کرد. این اصلا درست نیست». امین معلوف حاضر نیست خود را در قفس ایدئولوژیک اسلام ستیز ببندد، همانطور که نومحافظه‌کاران در غرب انجام می‌دهند.
«داعش» در حال حاضر جهان را مشغول خود کرده است. اومبرتو اکو، متفکر ایتالیایی، در کتابی که پس از حمله 11 سپتامبر از او منتشر شد، می‌گوید که در نبرد غرب و افراط‌گرایی اسلامی عامل فرهنگی سرنوشت ساز است، نه عامل نظامی، جنگی یا فن‌آوری. برای ما عرب‌ها صدایی گرم و مهربان را نمایندگی می‌کرد. وی به صراحت می‌گوید: شکی نیست که این انقلاب اطلاعاتی فوایدی بزرگ و غیر قابل انکاری دارد. با این حال، باید اذعان داشت که شبکه‌های اجتماعی مانند «فیس‌بوک» و غیره به انبوهی از احمق‌ها، کودن‌ها و نادان‌ها حق حرف زدن و ابراز وجود داده‌اند. اومبرتو اکو معتقد است که اگر به تاریخ نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که غرب همواره به دلایل اقتصادی خواهان شناخت تمدن‌های دیگر بوده است. می‌خواهد گسترش یابد و ثروتمند شود، اما اغلب فرهنگ‌های دیگر را که با آن بیگانه بودند تحقیر می‌کرد.
صالح از استادش محمد ارکون می‌گوید که بیشتر کتاب‌هایش را ترجمه کرده است. ارکون یک شخصیت جهانی بود که سفرهای زیادی داشت و در دانشگاه‌های سراسر جهان درباره اسلام و اندیشه اسلامی سخنرانی می‌کرد. او شخصیت بسیار قوی داشت و مورد احترام شاگردانش بود. به قول خودش به «سردی یقین» رسیده بود. او احساس درد می‌کرد، زیرا کشورهایی غیر از ما پیشرفت و توسعه یافته بودند و ما در اعماق جاهلیت دست و پا می‌زنیم.
هاشم صالح اعتراف می‌کند که ویرانی کنونی سوریه او را آزار می‌دهد، اگرچه او انتظارش را داشت و تصور می‌کند که در عصر حجر یا در اعصار ابتدایی که قبل از ظهور تمدن و تولد بشریت بوده، متولد شده است. و او برای ما اعتراف می‌کند که از روزی که مادرش را در حال مرگ در مقابل چشمانش دید از عقده کودکانه رنج می‌برد و بعد وقتی جوان بود در بیمارستان درگذشت. و پدرش شیخ متدین با زنی ازدواج کرد و او را به خانه آورد که با او و خواهران کوچکترش با قساوت و خشونت رفتار می‌کرد. «من می‌خواهم با روحانیون تاریک اندیش که پدرم اولین آنهاست، تسویه حساب کنم».