ماریو بارگاس یوسا
TT

بر لبه خطر

جنگ جاری بین اسرائیل و حماس پایانی ندارد، زیرا صلح بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بستگی به این دارد که فلسطینی‌ها ایده‌ای را بپذیرند که هنوز پذيرش و درک آن برایشان دشوار است و آن این است كه یک كيان اسرائیلی يك شبه در آن سرزمین‌ها طبق قطعنامه سازمان ملل متحد، بدون آنكه نظر مردم فلسطین را بپرسند برپا شود. قطعنامه اى که حاصل چندین دهه مبارزه جنبش صهیونیستی بود که در اواخر قرن نوزدهم در پی کمپین های آزار و اذیت یهودیان در روسیه و اروپای مرکزی و شرقی شكل گرفت و سپس با تراژدی هولوکاست توسط جنبش همبستگی بین المللی پس از جنگ جهانی دوم تثبیت شد. اما این تصمیمی بود که به ضرر ساکنانی رقم خورد که از دوران قديم، در دوران امپراتوری عثمانی و سپس قیمومیت بریتانیا در آنجا ساکن بودند، به طوری که تأسیس دولت اسرائیل باعث آوارگى اجباری صدها هزار فلسطینی شد.
علاوه بر این، کسی که امروز در رأس دولت اسرائیل قرار دارد، بنیامین نتانیاهو است که فلسطینی ها را در مرکز اهداف خود قرار می دهد و در بهترین حالت به دنبال اخراج آنها از تمام سرزمین های اشغالی یا حذف کسانی است که فرصت نابودی آنها را دارند. زیرا از نظر او فرقی بین «حماس» و کسانی که تحت نظام آن زندگی می کنند نیست. نباید فراموش کنیم که او از روز اول علیه پیمان «اسلو » که در دهه 1990 دریچه ای را برای رسیدن به صلح پایدار گشود، قدم برداشت و تمام تلاش خود را کرد تا امکان تشکیل کشور فلسطینی در سرزمین های اشغالی را مختل کند و به «حماس» علیه تشکیلات خودگردان ملی فلسطین كمك كرد زیرا معتقد بود که با اختلاف بين آنها و جلوگیری از اداره امور توسط کرانه باختری از تبدیل آن به هسته یک کشور فلسطینی جلوگیری می کند. تا زمانی که مصالحه ای وجود نداشته باشد که به یهودیان و فلسطینیان اجازه دهد در صلح با هم زندگی کنند، جنگ هایی مانند آنچه امروز در غزه در جریان است پایانی نخواهد داشت.
شاید راه این باشد که سازمان ملل راه حلی را با زور تحمیل کند كه اين مستلزم پذیرش و تایید قدرت های بزرگ به رهبری آمریکاست. اما اگر این اتفاق بیفتد، تنها به صلح موقت منجر می شود مگر اینکه فلسطینی ها و اسرائیلی ها همزیستی مسالمت آمیز نهایی را بین خود بپذیرند. من معتقدم که این اتفاق نخواهد افتاد و راه حل ها همیشه شکننده خواهند ماند تا زمانی که مشکل در عمق خود مورد توجه قرار گیرد. این یک درگیری بسیار پیچیده است که شکست تلاش‌های انجام شده برای حل آن در دهه‌ها پیش و تلفات ناشی از رویارویی‌های متعدد همين را نشان می‌دهد.
اما اخیراً پس از عملیات تحریک آمیز «حماس» که مرتکب یک قتل عام وحشیانه شد و بیش از 1200 غیرنظامی اسرائیلی را کشت و صدها نفر را ربود، اوضاع بسیار پیچیده شده است. نتانیاهو از هفتم ماه گذشته در تلاش برای پاسخگویی به این عملیات تروریستی با اعمال مجازات دسته جمعی است که اگر اوضاع به همین منوال ادامه يابد، تنها تعداد کمی از فلسطینی ها از آن جان سالم به در خواهند برد، پس از آن که تعداد کشته شدگان در میان آنها از یازده هزار نفر گذشت که نزدیک به نیمی از آنها کودکان و زنان و تعداد قابل توجهی دیگر زخمی شدند. نتانیاهو و وزرای افراطی دولتش (که یکی از آنها در دادگاه محکوم شده) می توانند به نام عدالت اسرائیل تمام مبارزان فلسطینی را از بین ببرند، بدون این که هزاران نفر را كه هیچ ارتباطی با «حماس» یا گروه های تروریستی ندارند و بیشتر آنها فرزندان یا نوه های پاکسازی قومی سال 1948 هستند بكشند.
موارد مشابه دیگری در جهان وجود دارد، مانند موردی که ناشی از تصمیم ولادیمیر پوتین برای کنترل اوکراین به بهانه اینکه در گذشته های دور بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود، نادیده گرفته شد که اوکراینی ها زمانی که تصمیم به تأسیس کشور مستقل خود گرفتند، این موضوع را رد کردند. همچنین هزاران قربانی غیرنظامی وجود دارند که هيچ تقصيرى ندارند. اوكراين در سايه یک رهبر استثنایی، به جهان نشان داد که مصمم به مقاومت است و این کار را به لطف کمک های نظامی که از ایالات متحده و اروپا دریافت می کند انجام می دهد. از نظر خطری که ممکن است از تشدید آن تا رسیدن به یک جنگ هسته ای ایجاد شود، مشکلی مشابه مشکلی است که بین فلسطینی ها و اسرائیلی ها وجود دارد. تنها راه ممکن برای مقابله با برتری نظامی روسیه، کمک غرب به اوکراین است، اما ادامه تشدید تنش ها و احتمال خطا ممکن است منجر به خارج شدن سلاح هسته ای از کنترل شود، در حالی که به نظر می رسد هیچ کس به چنین خطری که ممکن است منجر به نابودی جهان شود اهمیت نمی دهد.
شکی نیست که فوری ترین و خطرناک ترین مسئله امروز، توقف جنگ در نوار غزه و مناطق پيرامون آن است. نتانیاهو به خوبی می‌داند که هزاران فلسطینی که او از خانه‌های بمباران شده‌شان بیرون رانده، جایی برای فرار ندارند و برای تهیه آب و غذا با مشکل زیادی مواجه می‌شوند.

بدیهی است که این وضعیت ممکن است کشورهای دیگر را به ورود به این جنگ سوق دهد که ممکن است منجر به درگیری گسترده تری شود که می تواند فرضیه استفاده از سلاح هسته ای را پيش بکشد.
بسیاری از درگیری‌ها ظاهراً محلی یا محدود به مناطق جغرافیایی خاص هستند، که ظروف مرتبط با کشورهای اصلی دارنده سلاح‌های هسته‌ای یا با کشورهای دیگری مانند ایران که در آستانه در اختیار داشتن آن است، هستند. منظور من درگیری هایی است که در آفریقا یا سایر مناطق خاورمیانه مانند یمن رخ می دهد.
در این میان، فلسطینی‌ها از خود می‌پرسند: تا کی این حاکمیت تحمیلى توسط سلاح‌های اسرائیلی را که ما را براى چندين دهه مجبور به زندگی در شرایط غیرانسانی کرده است، تحمل کنیم؟ تا زمانی که سلاح هسته‌ای وجود نداشته باشد، با وجود هزاران کشته و زخمی در مناطق فلسطینی، وضعیت «تحت کنترل» باقی می‌ماند. اما اگر کشورهای دیگر كه نمى توان مانند فلسطینی‌هایی که در غزه محاصره شده‌اند به تسليم واداشت تصمیم به مداخله بگیرند، اوضاع ممکن است به شدت تغییر کند. وقتی سلاح های مرگبار وارد نبرد می شوند، تنها چیزی که باقی می ماند توسل به خدایان برای جلوگیری از کشتار جمعی است. شکی نیست که از زمان بحران موشکی کوبا در سال 1962، وضعیت بین المللی به چنین سطحی از خطر نرسیده است که کانون های این دو درگیری گسترش یابند یا به کشتارهای هولناکی بینجامند، مثلاً کل جمعیت فلسطین در قبضه قدرت نیروهای مسلح اسرائیل بدون هیچ راه خروجی قرار بگیرند تا بتواتند فرار کنند، با امکان مداخله متحدان فلسطینی که سلاح های مرگباری در اختیار دارند که هر لحظه می توانند از آنها استفاده کنند.
چیزی که من را بیش از همه شگفت زده می کند این است که کسانی که در مناصب مسئولیت هستند متوجه نمی شوند که اصرار بر دستیابی به پیروزی کامل خطر حذف جهان را به همراه دارد، در حالی که تحلیلگران به پیروزی این یا آن طرف یا هر کسی که ممکن است وارد عرصه این تعارض شود تمايل دارند.
ما با یک پارادوکس فوق العاده روبرو هستیم. جهان به شکلی بی سابقه در حال توسعه است و معجزات هوش مصنوعی بیش از هر زمان دیگری توجه و شگفتی ما را به خود جلب می کند. از سوی دیگر، ما در آستانه یک انفجار هسته‌ای هستیم که ما را به اولین طلوع بشریت بازمی‌گرداند. ما در قرن بیست و یکم و همزمان در عصر حجر زندگی می کنیم.
سخنم را با این سئوال به پایان می رسانم: چه زمانی به دلیل بی حیایی و بربریت سیاستمداران متعصب و تاریک اندیش که برای جان مردم ارزشی قائل نیستند، همه چیز از کنترل ما خارج می شود؟