دولت عراق این روزها سخت درگیر تدارکات خود برای موفقیتآمیز برگزار کردن نشست سران عربی آینده در بغداد است؛ مواضع و مسافران از پایتخت و به سوی آن شلوغ شدهاند و تصمیمگیرندگان در تثبیت ثبات شهر میکوشند تا سرمایهگذاری را تقویت کنند؛ سرمایهگذاریای که میان دوگانههای سیاست و اقتصاد، جغرافیا و ثروت، صادرکننده و واردکننده، یعنی میان تولید منابع و مسیرهای عبور، درهم تنیده است. از این رو، ثبات سیاسی و امنیتی، خود شرط پیشینی برای هر گونه ثباتی است که مقدم بر ورود سرمایه عمومی و خصوصی به منطقهای باشد که درونش سرشار از ثروت است و جغرافیایش مملو از بحرانها.
بغداد به گذرگاهها با نگاهی ژئواستراتژیک مینگرد که اقتصادش را به جهان پیوند دهد و آن را به واسطهای حیاتی میان تولیدکننده و مصرفکننده بدل کند. به همین دلیل، به سوی دمشق و بیروت روی آورده است، چرا که این دو شهر گذرگاهی ناگزیر برای ثروتهای عراق به سوی حوضه مدیترانه و جهان بهشمار میآیند. دولت عراق در این مسیر، منافع را بر مواضع مقدم داشته، از گذشته عبور کرده و بر واقعگرایی سیاسی تکیه کرده که با واقعیت ژئوپلیتیکی در حال تغییر همسوست: اگر آن را درک نکنی، تو را محاصره میکند، و اگر آن را رد کنی، تو را منزوی میسازد.
در دمشق، دولت جدید بهروشنی میداند که اهمیت موقعیت جغرافیاییاش میان بغداد و بیروت در چیست؛ و اینکه پیوند دادن سیاست به منافع، به آن نفوذ ژئوپلیتیکی میبخشد و نقش آفرینی دوبارهاش میان کشورهای همجوار را ممکن میسازد. موقعیتی که به عنوان دولتی با گذرگاههای اجباری دارد، به معنای بهرهبرداری از جغرافیاست تا سوریه جدید را به سوی ثبات عبور دهد؛ ثباتی که رقبای منطقهای، که در بیثباتی سوریه نفع دارند، مانع تحقق آن میشوند و جلوی ارتباط آن با همسایگان عرب و اروپایی را سد میکنند. همین امر بود که باعث شد ریاض نخستین ایستگاه عربی رئیسجمهوری سوریه، احمد الشرع، و پاریس نخستین ایستگاه اروپایی او شود؛ کشورهایی که به برداشتن تحریمها از دمشق علاقهمندند تا ادغام سریعتر آن در نظم سیاسی و اقتصادی جهانی را ممکن سازند.
تلآویو با سوءظن به این تحرکات سوریه مینگرد و با خشونتی که شبیه اعلام جنگ است، به آن واکنش نشان میدهد؛ به بهانههای فرقهای که برای تکهتکه کردن بافت اجتماعی و جغرافیایی سوریه از آن استفاده میکند. وقایع ساحل سوریه و تلاشها برای ایجاد آشوب، تا وضعیت متشنج در جنوب و سویداء، گرچه در ظاهر بحران مرکز و حاشیه یا اکثریت و اقلیت است... اما در این میان وظیفه اکثریت، پایبندی به پلورالیسم است و وظیفه اقلیت، ادغام در کشوری که حقوق همه شهروندانش را بدون هیچ امتیاز ویژهای برای گروهی حفظ میکند. تلآویو نه حامی کسی است و نه متحدی مگر برای منافع خودش. در عمق ماجرا، احیای خط لوله نفت عراق به بانیاس و سپس به طرابلس، یا فکر کردن کشورهای خلیج به بازگشایی خطوط انرژی که از جنوب سوریه میگذرد — خطوطی که پس از اشغال جولان متوقف شدند — یا ساخت مسیرهای جدید، ضربهای ژئواقتصادی بزرگ به اسرائیل محسوب میشود؛ و از همینجاست که دلایل جنگش علیه جغرافیای سوریه آشکار میشود.
در بیروت، راه فرودگاه باز شده و رفت و آمد در آن روان است و بنادر هوایی و دریایی آن کاملاً آمادهاند تا پذیرای مهمانان باشند. دولت نخستوزیر نواف سلام موفق شده است همه نیازهای امنیتی و خدماتی را تأمین کند تا بازگشت برادران عرب و دوستان به لبنان تضمین شود. این دولت همچنین آماده میشود تا به لحاظ سیاسی و اصلاحی، گذار اقتصادیای را رقم بزند که از جمله عناوین آن، تبدیل دو بندر بیروت و طرابلس به دروازههای دریایی سوریه، اردن و عراق است؛ از طریق شرکتهای ژئواقتصادی مشترک میان این سه کشور که نخستین گام آن را سلام با سفرش به دمشق برداشت و قرار است در سفر قریبالوقوعش به بغداد تکمیل شود.
نخستوزیر عراق، در مقالهای که دیروز (پنجشنبه) در روزنامه «الشرق الاوسط» با عنوان «نشست بغداد: بهسوی رویکردی جدید در جهان عرب» منتشر کرد، نوشت: «اما بغداد، در حالی که از سران عرب میزبانی میکند، این را صرفاً نشستی تشریفاتی نمیداند، بلکه آن را نقطه عطفی و فرصتی تاریخی برای تجدید پروژه کار مشترک عربی، بازپسگیری ابتکار عمل و تثبیت جایگاه جهان عرب به عنوان نیرویی اثرگذار — نه میدانی برای نزاع — میبیند». از این رو، اگر سیاست بیان فشرده اقتصاد باشد، یا اقتصاد بیان فشرده سیاست، در هر دو حالت اقتصاد صرفاً ابزاری سیاسی نیست، بلکه کنشگری است که قادر است اولویتهای سیاسی میان کشورها را بهسرعت و با ثبات دوباره شکل دهد.
TT
بغداد ـ دمشق ـ بیروت: ثبات و سرمایهگذاری
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة