حقیقتها، همچون نمک در آب، با سرعت و سهولت بسیار، در دیگ جوشانِ آکنده از دروغها و اغراقها حل میشوند؛ دیگی که آتش آن را شعلههای درگیری میان اسرائیل و ایران برافروخته؛ نبردی که اکنون به یکی از پیچیدهترین درگیریهای مسلحانه از منظر رسانهای بدل شده است.
در عصری که تصاویر و متون تنها با فشردن یک دکمه در چشمبرهمزدنی منتقل میشوند، و تقریباً هر انسانی ابزارهای کار رسانهای، امکانات تدوین و انتشار را در اختیار دارد، و میتواند خبرنگار، تحلیلگر یا گزارشگرِ صحنه باشد، انتظار میرفت که اخبار نبرد داغ اسرائیل ـ ایران، بهصورت زنده مخابره شود، تا جهانیان جزئیات آن را ببینند و به ابعادش پی ببرند. اما آنچه روی داد، کاملاً برعکس این انتظار بود.
ماجرا را میتوان بهسادگی چنین خلاصه کرد: این نبرد، در عین حال که بیشترین حجم اطلاعات را تولید کرده، کمترین میزان حقیقت را در اختیار گذاشته است. این امر، بازتابی است از واقعیت عصر اطلاعاتی امروز، که در آن، تمثیلها از خود واقعیت باورپذیرتر شدهاند؛ چراکه واقعیت در سیلابی از جعل و دروغ غرق شده است.
دو طرف این درگیری، در محرومکردن افکار عمومی جهانی از شناخت حقیقت، هیچ کوتاهی نکردهاند. هر دو، تمامی تصمیمات لازم برای پنهانسازی آنچه در میدان نبرد رخ میدهد را اتخاذ کردهاند و کنترل کامل پیامهای ورودی و خروجی از دو کشور را در جریان این درگیری در دست گرفتهاند.
اسرائیل فراموش کرده که خود را بهعنوان «کشوری پیشرفته که آزادیهای مطبوعاتی را تضمین میکند و در مقایسه با محیط خاورمیانهای پیرامونش کشوری باز و در تعامل با جهان است» معرفی میکند. و ایران نیز در تعمیق رکود و کنترل سختگیرانه بر فضای رسانهای خود افراط کرده است. مدیریت رسانهها در هر دو کشور، به دست نهادهای نظامی افتاده که آن را با عنوان «ضرورتهای دفاعی» توجیه میکنند.
رسانههای منطقهای و بینالمللی در مواجهه با این درگیری، به دو اردوگاه اصلی تقسیم شدهاند: یک سو از روایت اسرائیل حمایت میکند، و سوی دیگر در حال تبلیغ روایت ایران است. استثناهایی اندک وجود دارند، اما این استثناها هرگز برای روشنساختن وجوه متعدد و پیچیدهٔ این درگیری کافی نبودهاند.
در حالیکه برخی انتظار داشتند ابزارهای منحصربهفرد شبکههای اجتماعی بتوانند تصویر واقعی جنگ را منتقل کنند، مشخص شد که این ابزارها بیش از آنکه حقیقت را آشکار سازند، به ابزارهایی رام و مطیع برای جعل و ساختگیسازی تبدیل شدهاند. همچنین، روشن شد که دو کشور درگیر، اراده و توانایی لازم برای سلب کارایی این ابزارها در شکستن دیوارهای سانسور و پنهانکاری را دارا هستند.
حتی خبرگزاریهای بینالمللی معتبر که در بسیاری موارد نشان دادهاند میتوانند به اصول حرفهای پایبند بمانند و در مواجهه با برخی درگیریهای جهانی بیطرف باشند، در این مورد، تحت تأثیر سوگیریهای ساختاریشان قرار گرفتند. در نتیجه، پوشش خبری آنها در بسیاری مواقع منحرف شد، و مخاطب در وضعیت ابهام و سردرگمی باقی ماند.
هوش مصنوعی نیز با تمام توان وارد میدان جعل و تحریف شده است. هیچیک از طرفهای درگیر، و نه حتی حامیان آنان، در بهرهگیری از ظرفیتهای این فناوری جدید برای غرقکردن واقعیت در دروغهای بیشتر، تردید نکردهاند. در نتیجه، راستیآزمایی اطلاعات، حتی برای متخصصان، و چه رسد به مردم عادی، به کاری دشوار تبدیل شده است.
وضعیت اطلاعاتی که همزمان با رویارویی نظامی اسرائیل ـ ایران پدید آمده، بهشدت شکننده شده است؛ تا جایی که مخاطب، توان قضاوت عقلانی مستقل را از دست داده، و متخصصان، از تشکیل دیدگاههایی واقعگرایانه که بتوانند ابعاد و پیامدهای درگیری را تحلیل و تفسیر کنند، ناتوان ماندهاند.
در حالیکه الگوریتمهای پلتفرمهای رسانهای در فضای اینترنت، نقش بسیار مهمی در ساختن واقعیتی موازی برای هر کاربر ایفا میکنند، الگوریتمهای انسانی نقش ژرفتر و خطرناکتری دارند؛ زیرا مخاطبان را بهسوی تقویت باورهای پیشین خود و تحکیم مواضع ایدئولوژیکشان سوق میدهند؛ مواضعی که اغلب بر پایهٔ گرایشهای قدیمی و احساسات تند بنا شدهاند.
سیستم رسانهای که اکنون جنگ ایران ـ اسرائیل در بستر آن رخ میدهد، نشان داد که از حیث قابلیت کنترل و جهتدهی، تفاوت چندانی با سیستمهای قرون گذشته ندارد. این واقعیت، بهویژه با وجود انفجار اطلاعات، روزنامهنگاری شهروندی، سلطهٔ شبکههای اجتماعی، و شکوفایی هوش مصنوعی، بسیار شگفتانگیز و تکاندهنده است؛ اما همین ابزارها نیز در برابر ارادهٔ پنهانکاری، جعل، سانسور و تحریف، نتوانستهاند ایستادگی کنند.
راهکار ساده است: نباید برای شناخت واقعیت این نبرد شدید، تنها به یک منبع تکیه کرد. باید انرژی دریافت اطلاعات را میان چندین رسانهٔ معتبر تقسیم کرد؛ رسانههایی که از منظر حرفهای قابل اعتماد باشند، و در عین حال، بازتابدهندهٔ دیدگاههای متنوع نیروهای منطقهای و جهانی باشند؛ نیروهایی که منافع متضاد در این نزاع دارند.
در کنار این، باید مهارت بررسی صحت اخبار، تصاویر و ویدیوها را آموخت؛ با بهرهگیری از ابزارهای راستیآزمایی موجود، و پیگیری منشأ اصلی هر متن، عکس یا فیلم، و اطمینان از درستی هر محتوای منتشر شده.
بر خلاف آنچه انتظار میرفت، هیچ رسانهٔ یگانهای توانایی ارائهٔ حقیقتِ کامل را ندارد. همچنین، پیشرفتهای خیرهکنندهٔ ارتباطی و رسانهای که امروز در دسترس ماست، حقیقت را از ما پنهانتر کردهاند، و رسیدن به آن را سختتر ساختهاند!
TT
چگونه میتوانیم حقایقِ منازعهٔ اسرائیل ـ ایران را بشناسیم؟
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة