صحنه مأموران امنیتی در حالی که مردم را با زور از قبرستان بیرون میکنند، کسانی که برای عزاداری و دیدار نزدیکان آمده بودند، همانهایی که در خیزش اخیر کشته شدند، نشان میدهد نظام تهران عقلش را از دست داده و در وحشتی به سرمیبرد که از اشباح مردگان میترسد. پس از اینکه جهان از آن هراس داشت، اکنون خود برهستیاش میترسد. دراین روزها میبینیم که چطور یورش در همه سطوح بدل به نشانه همه رفتارهایش شده است. اینترنت چهل میلیون کاربر را قطع کرد علیرغم اینکه برای انجام کارهای دولت و مردم مورد نیازاست. بر رسانههای خارجی پارازیت میاندازد تا مانع از انتشار اخبار و افکاری شود که بد میداند. حالا دست به نمایش مظاهر مسلح مأموران انتظامی و ارتش در خیابانها میزند و مفهوم امنیت پنهان را که برای آرام کردن اعتراضات در گذشته به کار میبرد کنار گذاشت. در روزهای گذشته بر نمایش قدرت و حضور حداکثری آن در اماکن عمومی اصرار داشت و قصد دارد مردم را از عصیان علنی بازدارد پس از اینکه یک ماه پیش در آخرین بار نتوانست سلطه خود را برآنها اعمال کند و هزار و پانصد تظاهر کننده را کشت که بیشترآنها جوانانی کم سن و سال بودند و هزاران نفر را بازداشت کرد.
آنچه از تهران سرمیزند، منعکس کننده آشفتگی و سراسیمگی در عملکرد نظام است، مانند اظهار نظرهای متناقض مقامات ارشد سیاسی و پارلمانی و شخصیتهای دینی دولتی و رسانههای وابسته به حاکمیت. آنها همدیگر را برای شکست سرزنش میکنند و آخرین آنها درز اخباری است که خود رهبر اعلی را متهم میکند خود دستور سرکوب و کشتار صادر کرده و نه رؤسای دستگاه امنیتی آن طور که تصور میرفت. دولت جایگاه خود را نزد بخشی از مردم ایران از دست داد که آن را ادامه خود میدیدند و ازآن طرفداری میکردند. دولت نیز با خطر شکاف داخلی و ضعیف شدن پایگاه آن نزد طرفداران با خطراتی بزرگتر روبه رو میشود چون وضع اقتصادی با وجود تحریمهای بینالمللی بدتر خواهد شد. نداشتن انعطاف سیاسی میلیاردها دلار برای تأمین منابع مالی فعالیتهای داخلی و خارجی به دوش ایران میگذارد که همه صرف پرداخت دستمزدها و معیشت میشود با این فرض که نظام اقتصادی ایران متمرکز است و اغلب ایرانیها در اشتغال و یارانه کالاهای اساسی متکی به دولتاند.
صحنههای هولناکی همچون تعقیب خانواده کشته شدگان و عزاداران در قبرستان، به قلب نظام ضربه میزنند و او را از آخرین هوادارانش محروم میسازد، کسانی که به آن ایمان داشتند و وعدهها و بهانههایش را باور میکردند. همچنانکه شلیک مستقیم به جوانان و کشتنشان، آنها را به نمادهای انقلاب جدید ایرانی تبدیل میکند. نیکیتا اسفندانی، دختری چهارده ساله، با شلیک مستقیم به سرکشته شد. او یکی از چهارصد جوانی است که قربانی خشونت دولت در سرکوب اعتراضات ماه نوامبر علیه افزایش قیمت بنزین شدند.
آیا رهبر اعلی خیال میکند میتواند اعتراضات را کنترل کند وقتی که قیمتها در حال افزایشاند و مردم کاملا به این باور رسیدهاند که فساد میان سیاستمداران و شخصیتهای دینی گسترده است و با ماجراجوییهای ژنرال قاسم سلیمانی در خارج از کشورشان مخالفت میکنند؟ رهبری که تاکنون در مقابل افزایش تحریمهای امریکایی و زلزلههای طبیعی چشم به راه معجزه الهی است.
TT
تعقیب عزاداران در قبرستانها
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة