بحران داخلی نظام دیگر فقط خارجی نیست همچنانکه بحران خارجیاش دیگر تنها داخلی نیست. در بحران کنونی ایران نمیتوان داخل را از خارج جدا کرد وقتی که نظام زیر فشارخای داخلی و خارجی است تا ناگزیرش کنند طبیعتش را در داخل تغییر دهد و در خارج عقب نشینی کند. و علیرغم اینکه در معرض تهدیدات حاکمیتی است موفق به تحریک احساسات داخل و کشاندن آنها به حمایت از مواضعش نمیشود علیرغم اینکه تلاش میکند پشت احساسات ملی پناه بگیرد و نشان دهد در برابر خطرات خارجی یکپارچگی ملی دارد. همچنانکه که در نشان داد نمیتواند از مناطق نفوذش حمایت کند. صحنه در خارج به حدی دچار شکاف شده که داخل را دچار آشفتگی ساخت. حالا آشکارا خواستار کاهش فشارهای خارجی شده و به ایما و اشاره به امکان عردن آنها برمیز معامله برای حفظ آنچه برای نظام در داخل باقی مانده است، روی آورده.
اما بحران نظام وقتی بیشتر شد که سیاستسازان جهانی اهمیتی به پرچمهایی ندادند که پشت سر فرمانده نظامی «سپاه پاسداران» در کنفرانس مطبوعاتی چند روز پیشاش کاشته شده بودند. پس از کشته شدن سلیمانی و تغییر قواعد بازی توسط واشنگتن که طرف درگیر نفوذ نظام است، فضای مانور برای بیشتر آن گروهها تنگ شده و در درون کشورهایشان یا مناطق استقرارشان با مشکلاتی روبه رو شدهاند. در رویکرد جدید دیگر و رویارویی محدود به نمایندگان ایران نمیماند و اصل به طور مستقیم تهدید شد. و این مشکلی است که نظام از زمان تأسیس با آن روبهرو نشده است.
نظام از زمان دادن پاسخ بی خاصیت به کشتن مرد شماره دو نظام و مهندس صدور انقلاب به خارج ژنرال قاسم سلیمانی در تنگنای روانی قرار گرفته است. آن پاسخ نشان داد زیرساختهای دفاعی ایران چقدر ضعیفاند و ساختار سیاسی و نظامیاش علیرغم هزینههای سنگینی که طرحهای نظامی نظام بر خزانه ایران تحمیل کردهاند چه میزان فرسودهاند. همین برنامه موجب محاصره ایران و اعمال تحریمهای اقتصادی بی سابقهای شد، اما اکنون برای مردم ایران مشخص شد که هیچ فایده استراتژیک ندارند به خصوص که واشنگتن سیاستی مخالف آن سیاستهایی را در پیش گرفته که برهمه نزاعهای جهانی را در حاکم بود و ناپلئون در اوایل قرن نوزدهم نماینده آن بود که دشمن را نه براساس مقاصدش بلکه براساس امکاناتش میسنجید. واشنگتن که واقعیت امکانات نظام را میداند آن را براساس مقاصد خصمانه تنبیه میکند در حالی که خود امکانات هولناکی برای پاسخ در اختیار دارد.
در زمانی که زیرساختهای اقتصادی ایران بحران عمیقی را تجربه میکنند، نظام در سالهای اخیر حجم هزینههای نظامی و استراتژیک خود را چند برابر کرد تا الگوی شوروی را تکرار کند. الگویی که بر ساخت قدرت نظامی متمرکز شده بود با این توصیف که این تنها نشانه ابرقدرت است. شوروی این دیدگاه را داشت که پیش از این قدرت در لوله تفنگها پنهان بود و پس از این در موشکهای بالستیک. تهران تلاش کرد همین ایده را عملی کند، اما با امکاناتی محدود که در اولین آزمون واقعی نشان داد «ببر کاغذی» است که از جنگ اجتناب میکند.
همین صحنه شوروی صفتی در جزئیات و کلیاتاش فائزه هاشمی دختر یکی از پدران و سازندگان انقلاب ایرانی رئیس جمهوری فقید هاشمی رفسنجانی را واداشت تا نسبت به فروپاشی ایران مانند اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه نود قرن پیش هشدار دهد. پس از اینکه سیاستها تنها مبتنی برسلاح و نظامیگری شد با این اشاره که سرکوب و کشتن معترضان و بازداشت و زندانی کردن آنها روزی به پایان میرسد و بی فایده خواهد شد.
هشدار دختر رفسنجانی شامگاه بازداشت حسین کروبی فرزند برجستهترین رهبران مخالف شیخ مهدی کروبی توسط نیروهای امنیتی عنوان شد. پس از اینکه کروبی از محل حبس خانگی خود در پیامی خطاب به رهبر او را متهم کرد توان اداره کشور را ندارد و از او خواست استعفا کند. این حادثه همزمان با تظاهرات دانشجویی طی چند روز اخیر اتفاق افتاد که به قصد همبستگی با قربانیان هواپیمای اوکراینی روی داد. پس از اینکه دانشجویان شعارهایی ضد رهبر و «سپاه پاسداران» سردادند و خواستار سرنگونی همه مجموعه شدند، اعتراضات رو به تنش گذاشت. هرچند این تظاهرات مانند اعتراضات قبلی گسترش نیافت، اما دیوار ترسی را که نظام تلاش داشت آن را به روی هر تلاش برای تغییر و با وحشت آفرینی از طریق سرکوب خونین که منجر به کشته شدن 1500 نفر شد ایجاد کند، ویران کردند.
یکی از تغییرات روشن در این اعتراضات این است که نظام در استفاده مجدد از خشونت عریان مردد است تا جایی که فرمانده پلیس تهران میگوید« نیروهای پلیس به هیچ وجه به سمت معترضان شلیک نکردند چرا که افسران پلیس پایتخت دستوراتی دریافت کردهاند خویشتنداری کنند». این نشانه حسن نیت نظام نیست بلکه دوری گزیدن از دو چیز است: اول اجتناب از بالا گرفتن شدت رویاروییها در خیابانها به عنوان واکنش به خشونتها و دوم دورشدن از تحریمهای بیشتر است که رئیس جمهوری امریکا وعده آنها را داد وقتی که چندین بار در توئیتر نوشت به دقت بسیار برنامه سرکوب معترضان را دنبال میکند.
این اولین بار است که داخل و خارج به هم میرسند و نظام نمیتواند از خارج برای تسلط بر داخل کمک بگیرد و داخل آماده هرگونه حادثهای شده است. بدنه نظام نمیتواند در رویارویی به کمکاش بیاید چرا که ضعیفتر شده در حالی که مردم پیوستگی بیشتری یافتهاند و خارج در کمین نشسته است.
TT
ایران سردرگم
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة