سد شکست، امارات و بعد بحرین و پیش از این دو اردن و مصر. سودان کمابیش و عمّان استقبال میکند و آسمان سعودی باز است و طولی نمیکشد که بقیه هم بپیوندند.
قطار روابط جهان عرب با اسرائیل در منامه توقف نخواهد کرد و درمقابل مشخص شد، حکومت فلسطینی برای تعامل با تحولات نه چندان غیرمنظره ناتوان است. ناکام ماند و حتی موفق نشد یک رأی موافق در نشست هفته گذشته اتحادیه کشورهای عرب به دست بیاورد وقتی تلاش کرد موضعی علیه روابط امارات با اسرائیل کسب کند. برای اولین بار درتاریخ حکومت فلسطینی بود که با مخالفت یکدست عربی روبه رو میشود. به آنها گفتند هرکشوری حق دارد برای خود تصمیم بگیرد همان طور که حکومت فلسطینی همین حق را دارد.
به نظرمیرسد رهبری فلسطینی کاملا از واقعیت به دور است و نمیخواهد شرایط کشورهای عرب را بفهمد که نیم قرن بی هیچ تردیدی از آن حمایت کرد.
در چارچوب تغییرات دراماتیک سخن درباره دو مسئله تکرار شد؛ گفته شد این حرکت تنها شامل روابط کلی و برای خشنودی دونالد ترامپ و حمایت از او در انتخابات ریاست جمهوری است و باز گفته شد این صرفا اطلاعیه و اعلام آن چیزی است که از سالها پیش وجود داشته است؛ یعنی روابط زیرمیزی با اسرائیل.
حقیقت اینکه برادران ما در رام الله درفهم این رویداد ساده اندیشی میکنند چون آنچه روی میدهد عمیقتر و مهمتراست. رابطه با سرائیل روابط عمومی نیست بلکه یک رابطه دیپلماتیک و اقتصادی کامل است و برای موفقیت و خشنودی ترامپ نیست آنطور که منتقدان آن میگویند. رابطه با اسرائیل یک کار استراتژیک است که بیانگر منافع عالیه آن کشورهاست. اما برای انتخابات امریکایی همین گامهای تبلیغاتی رسانهای کافی بود؛ مانند استقبال از یک مقام اسرائیلی یا سازماندهی نشست مشترک یا برگزاری مسابقات تنیس. اما زیرمیزی بودن روابط با اسرائیل با تحولات اخیر دیگر چندان اهمیتی ندارد.
آنچه اتخاذ شد و صورت گرفت گامهای تفاهم در سطحهای اقتصادی، تکنولوژیک و نظامی عمیقتر از آن است. در سایه توسعه و نفوذ ایران و ترکیه، امروز منطقه بحرانهای وجودی خطرناکی را سپری میکند و این کشورها نمیتوانند خواسته رهبری فلسطینی را مد نظرقرار دهند. پیمانها بخشی از فعالیت دیپلماتیک و نظامیاند و پیامهایی روشن از کشورهایی میفرستند که در دفاع از وجود و منافع خود شریکند.
رئیس فقید دولت خودگردان فلسطین یاسر عرفات به دیدار کسانی که با آنها اختلاف داشت میرفت و تلاش میکرد آنها را قانع کند یا به آنها گوش دهد. به رئیس جمهوری وقت مصر انور سادات و پس از آن حسنی مبارک میگفت او نمیتواند؛ او در تیررس سلاح نظامهای بعثی در عراق و سوریه است و بیشتر نیروهای مسلحش در خاک آن کشورها قراردارند. منطقه تغییرکرد و صدام و قذافی از بازی خارج شدند و مسئله دیگر اهمیتی برای اسد ندارد. رهبری فلسطینی میتوانست پاپیش بگذارد و اصرار کند که دور میز یک صندلی داشته باشد و از شرایط دشوار استفاده کند به جای آنکه با «حماس» و «حزب الله» همراه بشود که موضع خودشان را پس از رسیدن پیام از تهران تغییر میدهند.