رد و بدل شدن فحشها میان مکرون و اردوغان البته یک خصومت سیاسی است و نه دینی و کاریکاتورهای توهینآمیز تنها رختآویزی بودند که رئیس جمهوری فرانسه و ترکیه برآن آویخته شدند.
خوشبختانه اینبار نبرد آشکارا روی داد تا فرانسویها و جهان اولاً ببینند نه همه مسلمانان تندرواند و نه بیشتر دولتهای عربی مانند ترکیهاند و قطر. تحریک کنندگانی که تلاش کردند افکار عمومی جهان اسلام را شعلهور سازند و این بار شکست خوردند، جز ترکها، ایرانیها و قطریها نیستند. حادثه بریده شدن سر معلم فرانسوی به دست یک جوان مسلمان جز دلیلی بر این نیست که تحریک در درون پاریس کم خطرتر از پیوستن به گروههای تروریستی در الرقه و کابل نیست.
پرسش این است، مکرون و دولتش برای محافظت از شهروندان مسلمان خود و دیگر فرانسویها در برابر موج افراطیگری در خاکشان چه خواهند کرد؟ آیا به درخواستهای روبه افزایش تعطیل کردن جمعیتهای اخوانی و تفکرات تندرو که به صدها هزار مسلمان حمله میکنند جامه عمل میپوشانند؟ روشن است که فرانسه از نداشتن یک استراتژی قاطع برای رویارویی با موج تندروی در درون جامعهاش رنج میبرد؛ خواه با قطع ارتباطش با خارج یا خشکاندن منابعش در داخل.
چنین جمعیتهایی پس از چهل سال کادرسازی و تربیت رهبران برای تغییر اوضاع اجتماعی و سیاسی به سمت تندروی دینی در فرانسه مجازاند و در اغلب کشورهای اسلامی ممنوعاند. اخیراً در مصر و سودان فعالیتشان ممنوع شد و پیش ازآن در الجزایر و موریتانی و اکنون ما شاهد کاهش خشونت و تعداد افرادی هستیم که به گروههای تروریستی در منطقه میپیوندند. عربها و مسلمانان جنگ خود علیه جمعیتها و گروههای تندرو را اعلام کردند و اکنون اروپا باید به وظیفه خود عمل کند به جای آنکه انگشت اتهام به سوی اسلام و مسلمانان بگیرد. اروپاییهای همیشه خشمگین از دست تندروهای مسلمان نمیخواهند برای پاکسازی این مردابها دست به کاری بزنند و کارشان را به این محدود میسازند که دستگاههای امنیتی مجرمان را پس ازآنکه دست به جنایت زدند تحت تعقیب قرار دهند، درست زمانی که برای متوقف ساختن امثال جوان قاتل دیر میشود. آنچه مایه طنز است و تأکید کننده جدی نبودن دولت فرانسه اینکه سخن از اخراج 231 تندروی بیگانه میراند و اگر بدانیم که از این میان 180 نفر به دلایل مختلف در زندان به سرمیبرند، این بدین معناست که این کشور تنها 51 تندروی خارجی را بازداشت و اخراج میکند.
سال پیش دو روزنامهنگار فرانسوی کریستین شینو و ژرژ مالبرونو جزئیاتی درباره 138 مؤسسه و طرح در اروپا را منتشر کردند که اغلب آنها با تشکیلات اخوانی در ارتباطاند و اینکه این مؤسسهها چگونه برای جداسازی مسلمانان از بقیه جامعه و تزریق روح مخالفت و کینه بین آنها تلاش میکنند.
جمیعتها اسلحهای سیاسیاند که گروهها همچنین کشورها برای اعمال نفوذ خارجی خود به کار میگیرند باسوء استفاده از قانونگذاریهایی که اروپا در چارچوب فعالیت مدنی به آنها اجازه میدهد.
بسیاری از فعالان فرانسوی در دو سال گذشته با صدای بلند نسبت به خطر نفوذ ایدئولوژیهای افراطی میان جمعیت مسلمان فرانسه هشدار دادهاند و مقامات فرانسوی کار چندانی برای متوقف ساختن آنها نکردند و گمان نمیکنم با وجود نفوذ بسیار زیاد دوستان این گروههای تندرو بر خود سیاستمداران پاریس کار چندانی خواهد کرد.