تهران با مشکل پاسخ به ترور مهندس طرح هستهای خود محسن فخری زاده روبه روست. ایران درقید و بند معادلهای افتاد که پس از ترور مهندس نظام و پاسدار آن قاسم سلیمانی درپیش گرفت. از زمان ترور او و دریافت ضربات دردناک به اهداف حیاتی در ایران، سوریه و عراق تا رسیدن به فخری زاده، تهران دریافت که موازین قدرت به نفع آن نیست و تن به این حقیقت داد که پاسخ دادن به خودکشی نزدیک است تا انتقام. تصمیم گرفت از دادن پاسخ اجتناب کند حتی اگر پاسخ ندادن به شکست تعبیر بشود. آمادگی دارد شکست را بپذیرد همانگونه که پیش از آن جام زهر را نوشیده بود، چون اولویتهایش در این مرحله انتقالی امریکا کاستن از هزینه خسارتها و دوری گزیدن از هرگونه رفتار انتحاری است. این تصیم نیازمند پراگماتیسم سیاسی متکی به پوشش عقیدتی است که در این محنت راه برون شد مشروعی برای نظام مهیا میسازد از طریق پذیرش معادلهای که طهران آن را به صبراستراتژیک توصیف میکند.
به دور از اظهارات رهبران ایرانی و وعدههای آنها به تلاویو و واشنگتن برای پاسخ دردناک به عملیات ترور فخری زاده، واقعیت نظام ایرانی در تعامل با این تنگنا و مدیریت کردن آنها روشن است به گونهای که بعید است به سمت هرگونه رویارویی مستقیم یا غیر مستقیم از طریق نمایندگان خود با واشنگتن یا تلاویو برود، نه در سوریه، نه در لبنان و نه حتی در عراق که دولت مصطفی الکاظمی در معرض سیاست فشار و سنگاندازی در راه فعالیتها قرارگرفته که به ساقط کردن آن نمیرسد. حتی گزینه هدف قراردادن مستقیم سفارت امریکا در بغداد یا پایگاههای امریکایی در این مرحله بعید است چرا که واکنش امریکا ترور سلیمانی و المهندس را به یاد عراقیها و ایرانیها میآورد. همین ژنرال اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس را برآن داشت تا بر همه گروهها فشار بیاورد تا از ایجاد هرگونه تنش با امریکاییها اجتناب کنند تا بهانهای به دست دولت ترامپ برای دادن پاسخ سخت ندهند که این بار داخل خاک ایران خواهد بود.
با بعید دانستن اقدام نظامی ایرانی برای انتقامجویی در مدت انتهای دوره رئیس جمهوری ترامپ، به احتمال زیاد تهران به تهدید واشنگتن و جامعهجهانی به خصوص مجموعه5+1 از طریق توافق هستهای دست بزند که دولت حسن روحانی اقدام به اجرای تصمیماتی خواهد کرد که از سوی مجلس شورای در اولین جلسه پس از ترور محسن فخری زاده تصویب شدند و اقدام به خروج کامل از تعهدات هستهای خواهد کرد بی آنکه خروج رسمی خود را از توافق هستهای اعلام کند، غنی سازی اورانیوم را تا سطح20 درصد افزایش میدهد و تأسیسات هستهای آب سنگین اراک را راهاندازی خواهد کرد، علاوه براینکه به فعالیت بازرسان آژانس بینالمللی هستهای پایان خواهد داد. این همان چیزی است که «سپاه پاسداران» و سران نظام قبول دارند و وزیر دفاع ایرانی امیر حاتمی در مصاحبه با خبرگزاری «یونیوز» برآن تأکید کرد که کشورش پس از ترور فخری زاده سرعت برنامه هستهای را افزایش خواهد داد.
معضل تهران در صبر استراتژیکاش این است که آشکار شده به سردادن تهدیدها بسنده میکند و از دادن پاسخ مستقیم اجتناب میکند و آن را به زمان و مکان مناسب موکول میکند، که واشنگتن و پس از آن تلاویو را در آخرین هفتههای دوره ریاست جمهوری ترامپ به زدن ضربههای بیشتر وادار کند تا آنها را تحریک کند و به رویارویی استراتژیک بکشانند و همه برگههایش برای مذاکره با دولت جدید را میسوزانند، به خصوص که با به دست گرفتن قدرت توسط جو بایدن در واشنگتن گزینه پاسخ دادن به طور کامل کنارزده میشود و نمیتوان به آن تهدید کرد، اما در مقابل هیچ تضمینی وجود ندارد که تلاویو از حمله به تأسیسات حیاتی ایران دست بردارد. تلاویو نیز قصدد دارد مقاصد دولت جو بایدن و چگونگی تعامل با پرونده هستهای ایران را بسنجد.
تا روز 20 ژانویه، نگرانی تهران از اینکه همه برگههای خود در مذاکره را از دست بدهد افزایش مییابد که ممکن است برسر آنها با دولت جدید امریکا معامله کند، به خصوص اینکه رئیس جمهوری حسن روحانی برمذاکرات سازنده با دولت بایدن حساب بازکرده که شاید موفق شود در مقابل تعدیل برخی بندهای توافق که نیازمند یک گام مثبت امریکایی در سطح تحریمهاست، واشنگتن را قانع سازد به توافق هستهای برگردد که این خود به او در قانع ساختن نظامش کمک میکند تا دوباره روی گشاده به واشنگتن نشان دهد.
معامله میان دو طرف دشوار است، تهران در مقابل بازگشت به تعهدات هستهای خواستار بازگشت واشنگتن به توافق هستهای و برداشتن تحریمهاست و این به نظر میرسد درسایه موازنه قوا و تحولاتی که دولت ترامپ پیش از رفتن در منطقه ایجاد کرد و کار دولت جدید را پیچیده میسازد، محال است.