به نظر میرسد بازگشت به مذاکرات میان تهران و واشنگتن درآینده نزدیک امکان پذیر نباشد، پیامهای مستقیم و غیرمستقیم رد و بدل شده میان نظام ایرانی و دولت رئیس جمهوری منتخب جو بایدن نشان میدهد دو طرف به دلیل سرگرم بودن در مسائل داخلی درحال تأمل و درنگاند که خود را بر همه اولویتهای خارجی تحمیل میکنند، به همین دلیل هر دو طرف به تنشافزایی مذاکرهای از راه بالا بردن سقف شرایط دوجانبه با هدف خریدن وقت کافی برای انجام چیدمان داخلی و مشخص ساختن گزینههای مذاکرهای پیش از انتقال به مرحله رسیدن یا تماس مستقیم یا به وسیله میانجیگران روی آوردهاند.
درعمل، مذاکرات پیشرو با بحران اعتماد میان دو طرف روبه روست و ترمیم آن نیازمند ابتکار عمل شبه مفقود در نتیجه درگیریهای دیپلماتیک و امنیتی در دوره رئیس جمهوری امریکا دونالد ترامپ است. برای ایران اولویت با دولت جدید این است که به توافقهای بینالمللی برگردد و آنها را محترم بشمارد و از تعهداتی که قبلاً امضا شده شانه خالی نکند. در مقابل دولت جدید از زبانی مبهم استفاده میکند که بر محور شرطهای جدید برای بازگشت به توافق متمرکزند، اما به احتمال زیاد از همان جایی آغاز میکند که دولت ترامپ به پایان رساند به خصوص درزمینه آنچه حفرههای استراتژیک هستهای و غیر هستهای مینامید که یکی از عوامل، انگیزهها و توجیهها برای خروج امریکا از توافق هستهای و بازگشت تحریمها بود.
در راه مذاکرات، تهران به گزینههای تحریکآمیز روی آورده و به دولت جدید امریکا تا روز 21 فوریه آینده مهلت داد تا تحریمها را بردارد و گرنه عمل داوطلبانه به «پروتکل الحاقی» با آژانس بینالمللی انرژی هستهای متوقف میشود که به فعالیت بازرسان آژانس از تأسیسات هستهای ایران درچارچوب توافق تضمینها مربوط میشود که تهران تهدید کرد بازرسان بینالمللی را اخراج میکند. روشن است که سیاست تهدید و تحریک جامعه جهانی به خصوص اروپاییها توسط ایران یکی از ابزار آن برای وارد کردن فشارهای مذاکرهای به واشنگتن و کشاندن آن به معامله با ایران برای رفع بخشی از تحریمها در مقابل متوقف ساختن اجرای طرحهای خروج نهایی از توافق هستهای توسط ایران است.
تهران به فرصتها و شرطهای رفع تحریمها متوسل میشود تا از تهدیدهای اجرایی خود در بالا بردن سطح غنی سازی بالای 20 درصد و بازگرداندن دوباره فعالیت تأسیسات«اراک» و نصب هزار سانتریفیوژ جدید دست بکشد که هدف اساسی آن گرفتن برخی تسهیلات اقتصادی هرچند بسیار محدود است که از فشارهای اجتماعی و معیشتی برنظام در مرحله پیش از انتخابات ریاست جمهوری بکاهد؛ انتخاباتی که در زمانبندی و مشخص نمودن هویت نامزدی که باید درآن پیروز شود استثنایی است.
به همین دلیل تهران به مهلت حقیقی پیش از مذاکرات نیاز دارد تا چیدمان داخلی خود را که در نتیجه درگیری مراکز قدرت و تنضادهای آنها پس از غیبت همآهنگ کننده قاسم سلیمانی دچار شکاف شدهاند، برگرداند. در کنار این اختلافات درون مرکز تصمیمسازی پیرامون اینکه چه کسی گروه مذاکره کننده را تشکیل میدهد و کدام چهرهها را برای این مأموریت انتخاب میکند و آن هم برای اجتناب از تکرار تجربه گروه روحانی-ظریف که به نظر میرسد جریان اساسی مسئول نظارت بر مذاکرات آینده به آن اعتماد ندارد و به آنها فرصت دوباره نمیدهند و بعید نیست طرفی که انتخابات ریاست جمهوری را مهندسی میکند خود این بار مهندسی کننده گروه مذاکره کننده باشد.
به احتمال زیاد وزیر خارجه ایرانی محمد جواد ظریف فرصت دیگری برای بازکردن راه مذاکرات نخواهد یافت و مأموریتاش تنها در آگاه شدن از مقاصد و نیتهای واشنگتن و اروپاییها پیرامون کاستن برخی تحریمها باشد و باید منتظر ماند تا جانشین او پشت میز حل کردن یا خصومت بنشیند اگر رهبر ایران و رئیس جمهوری جدید و «سپاه پاسداران» رویارویی سیاسی و حتی پزشکی را برگزیدند پس از اینکه رهبر خرید واکسن از امریکا و حتی اروپا را رد کرد.
تهران درجایگاهی نیست که بتواند بر واشنگتن فشار بیاورد؛ شرایط داخلی از نظر سیاسی و اقتصادی بیثباتاند و نظام در مرحله انتقالی دشواری قراردارد. از نظر خارجی، برگههای نفوذ آن از بغداد تا دمشق و حتی بیروت کم شدند حال آنکه در مواضع واشنگتن که توسط دولت جدید اعلام شد به طرح موشکی ایران پرداخته میشود؛ آنجا که مشاور امنیت ملی دولت بایدن تأکید کرد، بررسی پرونده موشکی ایران پیش از سخن گفتن درباره توافق هستهای ضروری است.
براین اساس، به نظر میرسد مذاکرات در ماههای نخستین عمر دولت جدید محال مینمایند که تلاشهای بزرگی صرف بازگرداندن اعتماد میان جامعه امریکایی و نهادهای حکومتی پس از حادثه «کاپیتال هیل» و مبارزه با ویروس «کرونا» و برنامهریزی برای کنترل چین و روسیه خواهد کرد.
در تهران اما، مذاکرات اگر با امتیاز دادن واشنگتن همراه نباشد مورد استقبال قرارنمیگیرد و پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران تمایلی به آن وجود ندارد، اما این فرصت زمانی «ایستا» میان دو کشور اعمال نمیکند و شاید آبستن شگفتیها باشد چرا که تهران گرفتار وضعیت بی ثباتی داخلی است و طرح توسعهطلبانه آن متزلزل است به همین دلیل ممکن است پشت این آرامش ساختگی حوادث پیشبینی نشده پنهان شده باشند به خصوص اگر یکی از دو طرف اثرگذار در تهران یا مناطق نفوذ آن در محاسبات دچار خطا بشود.
TT
ایران و فرصتهای مذاکرهای
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة