اگر جمله «پیش از حذف ببین» را روی هر جستوجوگر رایج در شبکه عنکبوتی یا برخی « شبکههای اجتماعی»- یا «سوشیال میدیا»- بنویسی صدها هزار لینک ظاهر میشوند که تو را به گونههایی از محتوای ممنوع میبرند که به دلیل نداشتن شرایط مقرر نشر از سوی دستاندرکاران این سایتها، باید ممنوع باشد. در این راستا بخشی از فعالان در «سوشیال میدیا» تلاش میکنند براساس قاعده «هرممنوعی جذاب است» و همراهی با اصل «کمبود» یا «کمیابی» که به «کالاها»ی محدود یا مقید قدرت وسوسه بیشتر میبخشد و تقاضا را بالاتر میبرد، از این عناوین به عنوان عنصر تبلیغ برای محتوایی که منتشر میکنند استفاده کنند.
شاهد اینکه فضای سایبری آکنده از این نوع محتوا شده به طوری که بسیاری را وسوسه کرده راههای متعدد تکنولوژیک برای جَستن از این ممنوعیت و دستیابی به مواد نامناسب با معیارهای نشر برای عموم کاربران را محک بزنند و ابداع کنند.
همه آن روش در یکی از کارهای اشتباه تجسم مییابد که در «اینترنت» و « شبکههای اجتماعی» تبلیغ میشوند و علاوه برآن خود بیانگر اعوجاجی روشمند در این نوع ارتباط است که روز به روز سلطه آن افزایش مییابد تا جایی که میرود تا دیگر روشهای رسوخ یافته ارتباطی را به کنار بزند.
اما جنبه خطرناکتر در این تلاشهای خطا به وضوح در این است که کاربران بر تباه بودن محتوایی که با این عنوان منتشر میکنند واقفند یا دستکم آن را در تناقض یا تضاد با اصول نشرمیدانند و در تمایل و تلاششان برای دور زدن این پایبندی و موفقیت دراین دور زدن در تبلیغ مورد نظر معمولاً آگاهند.
این شکل، دلیل جدیدی به ما در باره قابلیت شبکه عنکبوتی و بسیاری از پلتفرمهای «شبکههای اجتماعی» برای به چالش کشیدن قواعد و در هم کوبیدن اصول تحریریهای میدهد همچنانکه به همدستی گسترده بین بخشهای کاربران در این اشکال خطرناک اشاره دارند.
طی هفته گذشته، افکار عمومی مصری درگیر کشف جنایت حساس و دردناکی شدند؛ تلاش یک مرد سی ساله برای تجاوز به کودک شش ساله در مدخل یکی ازساختمانهای حومه المعادی در قاهره.
این مسئله از طریق «شبکههای اجتماعی» به شکل وسیعی منتشر شد وقتی خانمی که در آپارتمانی واقع در مدخل آن ساختمان موفق شد از طریق دوربین مراقبتی که بیرون از آپارتمان کارگذاشته شده بود مقدمه چینی برای جنایت را کشف کند پیش از آنکه به پایان برسد. همان زمان به سمت متهم حمله برد و مانع از انجام قصدش شد و او هم پا به فرار گذاشت.
ما میدانیم این ابزار که فواید کم نظیری دارند برای ما وسایل کشف برخی جنایتها و تخلفات را مهیا میسازند و این مسئلهای است که البته باید در ترازوی خوبیهای آنها گذاشت. چون آن خانم این ویدیو را که جنایت را افشا و جزیئات آن را مستند میکند، روی «فیسبوک» منتشر کرد تا دستگاههای قضایی دریافت کنند و زیر فشار تعامل گسترده بر «سوشیال مدیا» دستور بازداشت سریع متهم را بدهند.
با وجود اینکه «فیسبوک» این ویدیو را 12ساعت پس از نشر حذف کرد و با این توجیه که ویدیویی را منتشر کرده که نشان میدهد دختری در معرض سوء استفاده جنسی قرارمیگیرد و این با شرایط اعلام شده کاربری در پلتفرم درتضاد است حساب کاربری این زن شجاع را بست، این صحنه با حمایت و دور زدن تکنولوژیک مناسب روبه رو شد تا سراسر جهان آن را ببیند؛ خواه با عنوان «پیش از حذف ببین» یا «ویدیوی حذف شده را ببین»(...).
اما مشکل وقتی نمودار شد که کسی اهمیتی به تضاد این صحنهها با شرایط کاربری نداد، وقتی بسیاری کلک زدند تا این تضاد را دور بزنند و کسی توجهی به اهمیت محترم شمردن اصل ممنوعیتی نکرد که به ما آموخت روش کار آن پلتفرمها تضمین کننده اثر آن نیست.
شبکههای اجتماعی سنتی میراث بزرگی از مکانیزم کنترل و مدیریت در کار رسانهای و مطبوعاتی را گسترش دادند. میراثی که میان قوانین، راهنمای تحریریه، فعالیت سازمانهای کنترل کننده و مکانیزم سازمان درونی تقسیم میشود که تلاش دارد تباین نتایج کارهای خود برای محدود ساختن نقض مقررات و تخلفاتی که در نوع محتوای تولیدی در آن مدیومها روی میدهند را به حداقل برسانند.
اما از سوی دیگر، کانالهای «شبکههای اجتماعی» و فعالیت شناور شدن در شبکه «اینترنت» نشانی از مراعات ضوابط و معیارها ندارد و هنوز مکانیزم مؤثری برای کاستن از زیرپاگذاشتن مقرراتی که برخی از آنها به حد جنایت میرسند، به وجود نیاوردهاند.
صحنه ارتباطی جهان به سرعت و شدت تغییر میکند و به سمت افزایش سهم ارتباط از طریق مدیومهای جدید میرود و این به زیان ابزارهای سنتی است، اما به اندازه مناسب تلاشی برای انتقال مکانیزم کنترل و مدیریت به آن فضای جدید نمیشود. و خطرناکتر از آن جمهور تشنه، اهمیتی به اصول نشر از طریق رسانههای جدید نمیدهد آن قدر که برای یافتن راههای لازم به منظور دور زدن آنها تلاش میکند.