مصطفی فحص
TT

لبنان؛ دولت ابن مقفع تایوانی

در ابتدا بگویم، مالکیت معنوی نامگذاری دولت سوم عهد به دولت ابن مقفع «تایوانی» متعلق به همکارم دکتر مکرم رباح است که در اظهارنظری درباره سخنان وزیر اقتصاد دولت نجیب میقاتی نوشت. این وزیر در جمع خبرنگاران حکایت دو قورباغه‌ای را روایت کرد که یکی کر بود و دیگری می‌شنید. تایوانی اما اصطلاحی است که می‌توان در مربع بداخلاقی نهاد وقتی که صحبت از کالاهای غیر اصلی یا کپی برداری شده بشود که خیلی زود خراب می‌شوند و درباره آنها گفته می‌شود، ساخت «تایوان»اند و این چیزی است که در دولت جدید قابل مشاهده است به طوری که به نظر یک کپی بی کیفیت از دولت قبلی می‌رسد.
ابن مقفع اما اینجا نه از جنبه علم و دانایی حضور یافته و نه از جهت بررسی میراث و اثرش در تاریخ عربی و اسلامی، بلکه لبنانی‌ها از اظهارات برخی وزرا شوکه شدند که به نظر رسید انگار از کتاب «کلیله و دمنه» متأثر باشند که ابن مقفع به عربی ترجمه‌اش کرد، اما داستان‌های کودکان یا حکایت‌های شبانه‌ای که برای توصیف وضعیت کنونی ما از آنها کمک گرفتند به نظر نمی‌رسد از ابن مقفع اصلی باشند و انگار وزرای عهد از یک نمونه «تایوانی» کمک می‌گرفتند.
اظهارنظرهای طنز لبنانی‌ها درباره سخنان برخی وزرا و ربط دادن آنها به کتاب «کلیله و دمنه» مایه دردسر عهد شد به این دلیل که وزرایش که مأموریت «بیرون آوردن سنگ از چاه» به آنها سپرده شده متوجه این نکته نبودند که ابن مقفع از سرزمین فارس است و آنها  حکومت محلی ولایت لبنان را نمایندگی می‌کنند که در جغرافیای سیاسی سرزمین فارس یا خراسان بزرگ قرار می‌گیرد و این بر آنها الزام می‌کند به فرهنگ سلطه قیمومیت و زبانش اشراف داشته باشند. به همین دلیل باید جا پای نخبگان سابق لبنانی بگذارند. دوره‌ای که راست لبنانی برسرقدرت بود و لبنان حکومت، رهبران و پیشوایان خود را داشت و به دوره مارونی سیاسی معروف بود. آنها متهم بودند از حمایت قیمومیت فرانسوی برخوردارند که آثار علمی، ادبی و فرهنگی خود را بر جامعه لبنانی و حتی رهبران چپ مانند خاندان جنبلاط گذاشت که زبان فرانسه را به گونه‌ای خوب می‌دانستند که گویی زبان مادری‌شان باشد.
وزیر کار کشوری که از بحران خفه کننده بیکاری رنج می‌برد که موجب مهاجرت جمعی شده، در مراسم تحویل و تحول دست به دامان  اساطیری از فرهنگ اینکا شد. از پرنده تاسوس گفت که آتش را با چند قطره آبی خاموش کرد که با منقار کوچکش برمی‌داشت و ابرها به او رشک بردند و جمع شدند و برآتش باریدند... آنچه وزیر گفت به درد حکایتی می‌خورد که پیش از خواب برای نوادگانش روایت کند و نه در کشوری که از مسئولانش خواسته می‌شود شفافیت داشته باشند و با آمار اقتصادی‌اش واقع‌بینانه تعامل کنند.
اما وزیر جدید اقتصاد در دولتی که ادعا می‌کند طرح نجات بخشی دارد، از ضرب‌المثلی درباره دو قورباغه کمک گرفت که درچاه افتادند و قورباغه ناشنوا از آن بیرون آمد اما دومی که شنوا بود شانس نیاورد. این سخنان پوچ بی مایه از سراتفاق نیست بلکه دردل خود مفهومی دارد که این مجموعه به آن فکرمی‌کنند. آنها از شهروندان می‌خواهد نشنوند و درآینده نزدیک نبینند و سخن نگویند تا به آنها اجازه داده شود به طور کامل بر افکاری عمومی تسلط یابند. این مسئله در سخنان وزیر جدید اطلاع رسانی مشخص بود که مجری یک برنامه سرگرمی معروفی است. او از رسانه‌ها خواست، پذیرای چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای مخالف دولت و عهد نباشند. دیگر بعید نیست جناب وزیر متأثر از الگوی دموکراسی سوری همان اتهاماتی را که نظام سوری متوجه مخالفان خود می‌کرد بکند که آنها عامل تضعیف احساس ملی و موجب وهن عزم امت‌اند.
آنچه مجموعه درک نمی‌کنند این است که طرح گمراه ساختن محال است و پراکندن اوهام و تحریف آمار و ارقام هرگز نمی‌تواند بحرانی شود که اکنون بنیادی شده است. شوروی با آن جبروتش پیش ازآنها آمد و شکست خورد و تهمت‌های تبلیغاتی به آنها برای بهبود اوضاع اقتصادی‌شان کمک نکرد وعدم شفافیت یکی از عوامل سقوط آنها شد.
و براین اساس واقع‌بینی و شجاعت اقتضا می‌کند، بی هیچ تردیدی گفته شود، لبنانی که می‌شناسیم تمام شد... و محافظت از آوار باقیمانده معجزه‌ای می‌خواهد.