هیچ نظامی مانند ایران وجود ندارد که مبتلا به «شیزوفرنی» باشد؛ چیزی را به زبان میآورد و ضد آن را عمل میکند بدون آنکه پلکش بلرزد و –ماشاءالله- توان و امکان این را دارد که خود را جدی بگیرد و مقامات و مسئولانش وقتی به اظهار نظرهای متضاد با رفتار خود میپردازند جدیت را برچهرهشان حفظ میکنند تا جایی که ممکن است حرفشان را باورکنی. گمان میکنم برای وزراشان دورههای آموزشی برگزار میکنند چون به مهارتهای خاصی نیاز دارند تا بتوانند این جدیت را بر چهرهشان ترسیم کنند یا مهارتهای ویژهای برای گزینش و انتخاب واژهها در اظهارنظرهایی که میدانند هیچ ربطی به واقعیت ندارند به کار ببرند.
-داستان اول
طنز فصل در اظهارات وزیر خارجه ایران عبداللهیان بود(زمانی که سفیر کشورش در بحرین بود ازآن کشور اخراج شد) که «طالبان» نصیحت را میکند؛ این اظهارات چندین تناقضات موجود در جهان را جمع کرده بود. عبداللهیان به «طالبان» میگوید، دولت شما «عادلانه نیست» چرا که دربرگیرنده دیگر بخشهای تشکیل دهنده جامعه افغان نیست و البته منظور وی این است که وزیری از «هزاره» ندارد و همه آنها «پشتون»اند!
ایران چند حزبی را به دیگران توصیه میکند؟ ایرانی که به اهل سنت اجازه نمیدهد در تهران یک مسجد بسازند، دعوت به چند صدایی میکند، ایرانی که در قانون اساسیاش نوشته شده قدرت در انحصار دارندگان مذهبی خاص باشد دیگران را به تعدد فرامیخواند؟ شیزوفرنی از این بزرگتر دیدهاید؟
چه کسی پاسخش را داد؟ نماینده سابق مجلس علی مطهری به او جواب داد و در توئیتی نوشت« داستان نصیحت مقامات ما به جنبش (طالبان) برای تشکیل دولت فراگیر یک جک به حساب میآید». «طالبان» در پاسخ به عبداللهیان میگوید:« انتخابات آزاد و دولت فراگیر شما را دیدیم و در حقیقت ما گام در راه شما برمیداریم، ما صادقیم و شما تظاهر میکنید و کسی که چیزی را ندارد نمیتواند بدهد».
سخنگوی رسمی افغان سنگ تمام گذاشت و گفت ما از شما استفاده میکنیم. شما استاد انحصاری کردن قدرت هستید و ما در حذف دیگران از شما میآموزیم و بهره میبریم.
داستان دوم به گفتههای روزنامه «وال استریت ژورنال» درخصوص آزارجنسی عمدی بازرسان زن آژانس بینالمللی انرژی هستهای توسط مأموران پلیس ایران میشود.
روزنامه «وال استریت ژورنال» به نقل از چندین دیپلمات نوشت، مسئولین امنیتی ایران طی چند ماه اخیر موجب آزار چندین نماینده آژانس بینالمللی انرژی هستهای شدهاند و ایالات متحده از ایران خواست فوراً این رفتار را متوقف کند.
به گزارش روزنامه، دیپلماتها میگویند« مزاحمتهایی که در تأسیسات نطنز صورت گرفت پیش از این اعلام نشده و شامل لمس بدنی بازرسان زن توسط مأموران امنیتی مرد و دستور به درآوردن برخی لباسهای آنان میشد».
با اینکه جمهوری «اسلامی» است و با اینکه مأمور پلیس زن کم ندارند، اما این شیزوفرنی از ویژگیهای این نظام است و در هیچ چیز نمیتوان باورش کرد و هرکاری و نقیضش را میتواند انجام دهد، و دیگران را نهی از منکر میکند بدون آنکه پلکش بلرزد.
داستان سوم اما، حجم و شدت فجایع و جنایتهایی است که نظام ملاها مرتکب شده و این روزها دادگاه حمید نوری در سوئد پرده از آنها برمیدارد و میتوان آن را با ادعاهای این نظام که مدافع و حامی ضعیفان است مقایسه کرد.
روایت شاهدان عینی لرزه براندام انسان میاندازد؛ اعدامها در نقاط مختلفی صورت میگرفتند از جمله در سالنهای نمایش. رمضان فتحی گفت« تعداد گروههایی که برای اعدام به سن سالن نمایش منتقل شدند را نمیدانم، اما حمید نوری را دیدم که شیرینی پخش میکرد و ناصر منصوری را روی ویلچر در راهرو دیدم چون مشکلی در ستون فقرات داشت و با همین حالت به گروه اعدام منتقل شد». سپس افزود« صدای انتقال اجساد را میشنیدم که در ماشین انداخته میشدند و در شب اول 30 جنازه از زندان بیرون بردند».
گفتنی است، ابراهیم رئیسی که رئیس جمهوری(منتخب) ایران است خود برآن محاکمهها که نزدیک به 33 هزار ایرانی را درسال1988اعدام کردند، نظارت میکرد.
داستان چهارم، عربی است اما به ایران ارتباط دارد...
بزرگترین و شدیدترین شیزوفرنی در صف دوستداران عرب این نظام تجلی مییابد، آنها به آن دلبستهاند چون برای آنها بیانگر اسلام درست است و تجسم عدالت و انصاف و کمک به مستضعفان در حالی که شماری از کسانی که مخالف این نظامند و علیه آن شهادت میدهند اهوازی، شیعیان برخاسته عراقی، شیعیان انقلابی جنوب لبناناند که از ظلم و استبداد آن رنج میبردند و شهادتهای آنها حتی چهره کوه بزرگی را میپوشاند، اما همه اینها برای باز شدن چشم و عقل شیفتگان عرب این نظام کافی نیستند... چه شیزوفرنی بیشتر از این؟...
TT
داستانهای شیزوفرنیک ایرانی
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة