هر اختلافی هرچند کوچک اتفاق خوش یمنی نیست، البته شاید در آزمودن رابطه و عمق بخشیدن به آن درست باشد. این قاعده برآنچه که در تعامل با نزاع یمنی-یمنی در جنوب یمن روی داد، منطبق میشود. شاید به سود رابطه سعودی-اماراتی باشد و الگویی عرضه کند که در روابط منطقهای میان کشورهای منطقه پر از شکاف و نزاع بتوان آن را به کاربست.
همه ما در سطح افراد و دولتها درک میکنیم که هیچ رابطه بدون اختلاف وجود ندارد، اما دولتهای پختهتر تلاش میکنند اختلاف را در چارچوب خود قرار دهند و ضرورتی ندارد حل شوند اگر امکان پذیر نباشد. حکمت وقتی حاکم شد که بیانیه سعودی اماراتی به مسائل حل نشده پایان داد و برمشکل پیرامون یمن نقطه پایان نهاد.
میدانم کسی این ایده را زیر سئوال میبرد و اختلاف با قطر را یادآوری میکند. در بحث و جدلهای چهره به چهره شرکت کردم و دیدگاههای قوی در این باره شنیدم. میگویند، اختلاف سه جانبه؛ یعنی سعودی، اماراتی قطری شبیه هم است. البته این درست نیست. اختلاف با قطر ربع قرن درازا دارد و بیست روزه نیست. از سال 1994، و از زمانی که شیخ حمد بن خلیفه قدرت را به دست گرفت، سیاست پدرش در برابر سعودی و امارات را تغییر داد و حمد در این جنبه با پدرش اختلاف داشت. متأسفانه قطر پس از آن علیرغم توافقهای امضا شده و میانجیگریهای حسنی مبارک رئیس جمهوری اسبق مصر تا شیخ صباح الاحمد امیر کویت، حملات بی وقفه خود را به سازمانهای این دو کشور آغاز کرد. همه آنها شکست خوردند چون قطر به برهم زدن امنیت همسایگانش ادامه داد به خصوص امنیت بحرین و سعودی. هیچ گروه مخالف سعودی در داخل و خارج وجود نداشت که قطر از آن حمایت مالی و رسانهای نکرده باشد. این تلاشها تنها اختلاف نیستند بلکه تهدید کیان و موجودیت کشورها هستند و اختلاف با قطر وجودی است. اختلاف میان دولتها در برخورد با مسائل امری طبیعی و پذیرفته است و خرد در حل و جدا ساختن آن خودش را نشان میدهد و این چیزی است که میبینیم میان کشورهای پختهای همچون فرانسه و ایالات متحده روی میدهد. فزونی یافتن اختلافات موجب نمیشود ائتلافهای میان آن دو کشور لغو بشوند.
مشکل برخی سیاستمداران در جهان عرب این است که آنها همه مسائل را در یک سبد قرار میدهند، به همین دلیل ممکن است روابط کامل به خاطر یک برنامه تلویزیونی یا اظهار نظر سیاسی قطع شوند. اختلاف با قطر به هیچ وجه پیرامون شبکه «الجزیره» نیست چرا که جهتگیری رسانههای عراق بعثی نسبت به سعودی تندتر و بدتر بود و موجب قطع روابط در دهه هفتاد نشد.
رابطه «مدرن» سعودی اماراتی با دیگر روابط تفاوت دارد. در همه سطوح اثرگذار است و در زمین و در زمینههای بسیار نتیجه بخش. از نظر سیاسی هر دو کشور با پروندههای ایران و شاخ افریقا و شمال افریقا و عراق و ترکیه و دولتهای غربی و روابط با پاکستان و هند و چین و روسیه همکاری میکنند. فراگیری و دقت در همآهنگی این حالت را کم نظیر ساخته است و نمونهای برای آن نداشتهایم. دلیل آن هم بیعلاقهگی برای همکاری با دیگر کشورها نیست بلکه گذشته از توافق سیاسی در این زمینه، مدیریت سیاستگذاران برای داشتن روابط، مثبت و فعال است.
این همان چیزی است که آرزو داشتیم با حکومت سرکش قطر اتفاق بیافتد، چرا که اگر به این همآهنگی میپیوست قویتر میشد و احترام بیشتری میدید. دلیل قطع رابطهاش با دوحه به هیچ وجه براساس یک دیدگاه سیاسی در باره برخورد با یمن یا چه کسی در مصر قدرت را در دست دارد نبود(هرچند این مسائل مهماند) بلکه برای امنیت و ثبات و ادامه حیات کشور بود.
مسئله یمن که عامل بحران است، چه میشود ؟ ذکاوت و حکمت سیاستمداران به آن پایان بخشید. یمنیها میتوانند اختلافات میان خودشان را حل و فصل کنند و دو گزینه پیش روی آنهاست؛ پناه بردن به قانون بینالمللی و نهادهای ویژه بینالمللی یا تفاهم و رسیدن به توافقهای اولیه برسر شکل حکومت مورد نظر در آینده. جز این آنها فرصتی برای دخالت اطراف منطقهای و بینالمللی میدهند تا آتش جنگهای داخلی را بیافروزند که ده یا بیست سال طول خواهد کشید.
TT
حل اختلاف ریاض-ابوظبی
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة