عبدالرحمان الراشد
روزنامه‌نگار و روشنفکر سعودی، سردبیر سابق روزنامه «الشرق الاوسط» و مدیر سابق شبکه العربیه
TT

مذاکره سعودی و اسرائیل 

طرح‌ها ی صلح با اسرائیل به دو دسته گروهی و دوجانبه تقسیم می‌شوند. گروهی شکست خورد، کنفرانس مادرید، ابتکار اجلاس سران فاس که توسط ملک فهد ارائه و پس از مخالفت با آن خارج شد، ابتکار اجلاس بیروت از سوی ملک عبدالله که توسط اسرائیل رد شد و طرح صلح اقتصادی که «معامله قرن» نامیده شد و پدرخوانده آن جرد کوشنر بود و محقق نشد.
در مورد توافقات دوجانبه، تقریباً همه آنها در اهداف اعلام شده خود موفق شدند و امضاکنندگان به تعهدات خود پایبند بودند و تا امروز ادامه دارد. این توافقات از چهاردهه پیش آغاز شد که توافقنامه کمپ دیوید به وضعیت جنگ پایان داد و سینا و کانال سوئز را به مصر بازگرداند و عامل حمایت سالانه یک میلیارد و نیم دلار از آمریکا شد.
اردن در توافقنامه صلح 1994 به خواسته‌های خود که شامل بازگرداندن زمین‌هایی به اندازه غزه، افزایش سهم آب و معافیت بدهی‌ها بود، رسید.
مراکش در ازای به رسمیت شناختن صحرا به عنوان سرزمین مراکش، اسرائیل را به رسمیت شناخت. سودان رابطه‌ای با اسرائیل برقرار کرد که شامل منافع و همکاری امنیتی و نظامی بود.
لبنان در ازای به رسمیت شناختن حقوق نفتی خود، توافقنامه‌ای را برای تعیین مرزهای آبی خود با اسرائیل امضا کرد. و امارات متحده عربی و بحرین در توافق ابراهیمی که شامل پروژه‌ها و تفاهمات اقتصادی متعددی بود. به این توافقات در سطوح پایین‌تر با اسرائیل که شامل قطر، سلطان‌نشین عمان و تونس افزوده می‌شود.
پیمان اسلو در سال 1993 هم در موفقیت و هم در شکستش یک استثنا است. بر این اساس، یک حکومت فلسطینی با مشروعیت بین‌المللی و یک دولت مدنی برای کرانه باختری و غزه متولد شد و حدود 120 هزار فلسطینی تبعیدی از اعضای جنبش فتح و خانواده‌هایشان از تونس به فلسطین نقل مکان کردند. تعهدی به حمایت سالانه اروپا و آمریکا دریافت کرد که در دوران ریاست جمهوری ترامپ متوقف شد و سپس با بایدن از سر گرفته شد. اما این توافق نتوانست به بقیه وعده‌های خود عمل کند.
اگر مذاکرات سعودی و اسرائیل واقعاً پیش برود، چه اهدافی را دنبال می‌کند؟
همه توافقات عرب‌ها و اسرائیل از کمپ دیوید تا آخرین توافق با بحرین بر اساس مبادله دوجانبه منافع بود. این احتمال وجود دارد که تلاش‌های سعودی از همین رویکرد پیروی کند. این بار پیشنهاد آمریکا با خواسته‌های متعدد سعودی مواجه شد که منافع آن را تامین می‌کنند. همکاری دفاعی که برای امنیت، تسلیحات، پروژه هسته‌ای و غیره سعودی مهم است و در عین حال مذاکرات برای راه حل دو کشور را احیا می‌کند. ولیعهد محمد بن سلمان با رسانه‌های آمریکایی درباره تمایل خود برای توانمند ساختن طرف فلسطینی برای مذاکره در چارچوب تلاش‌های سعودی صحبت کرد. مذاکرات دوجانبه سعودی و اسرائیل توسط دو کشور تعیین می‌شود و مذاکرات صلح بر اساس فرمول تشکیل کشور فلسطین و حل و فصل مسائل باقی مانده، پناهندگان، شهرک‌ها، پایتخت و غیره تصمیمات آنها تنها به عهده فلسطینی‌ها در مسیر جداگانه مذاکراتشان خواهد بود. تحرک سریع دیپلماتیک فلسطینی‌ها این بار دیده شد که نشان دهنده تمایل به بهره‌مندی از جریان جدید است. قرار بود تشکیلات خودگردان فلسطین از دیگر مذاکرات دوجانبه عربی قبلی با اسرائیل برای حمایت از مواضع خود سود ببرد، اما در مذاکرات با لبنان، امارات، مراکش و دیگران این کار را نکرد. شاید این روند فلسطینی‌ها را از نظر اقتصادی توانمند و ورود آنها به بازارهای عربی را تقویت کند، برای نجات از وضعیت رو به وخامت معیشتی اثربگذارد و به سمت راه حل دو کشور سوق دهد.
شاید مسیر سعودی کشور فلسطین را محقق نسازد، اما فضای سیاسی حمایت کننده از آن را ایجاد خواهد کرد. در طول چند دهه پس از اولین مذاکرات، جهان عرب و به طور کلی منطقه تغییر کرده است که مستلزم درک این متغیرها، چه به صورت منفی و چه مثبت است. اکنون زمان آن نیست که تشکیلات خودگردان فلسطین را به خاطر فرصت‌های از دست رفته ملامت، یا عرب‌ها را به دلیل ناکامی در حمایت از مردم فلسطین سرزنش کنیم، بلکه بیشتر به دنبال فرصت‌هایی برای اصلاح شرایط رو به وخامت، احیای اوضاع سیاسی و توقف اختلافات فلسطینی باشیم.