طارق الحميد
TT

غزه و جنگ های بی فایده

در پی عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس و گروه ها انجام شد، در اینجا ما باز با یک جنگ تجاری جدید در غزه روبرو هستیم. جنگ‌های تجاری می‌گویم چون هدف راهبردی ندارند، بلکه برای دستیابی به منافع جناح‌ها هستند و پشت سر آنها ایران و پیروانش ایستاده‌اند.
من می‌گویم جنگ‌های تجاری چون هرکسی که پشت این عملیات است هیچ برنامه و پروژه‌ای ندارد. آیا این روند به عقب‌نشینی اسرائیل منجر خواهد شد؟ نه! آیا برنامه‌ای برای نشستن گروه‌ها بر سر میز مذاکره پس از این روند وجود دارد؟ پاسخ نیز این است: نه!
حقیقت این است که «طوفان الاقصی» مانند هواپیماربایی است که پوشش تلویزیونی 24 ساعته «حماس» و گروه‌ها را تضمین می‌کند و سپس منجر به تحریم‌ها و رنج فلسطینی‌ها در دهه‌های آینده می‌شود.
اگر کسانی هستند که معتقدند تصاویر «طوفان الاقصی» ممکن است «قلب‌ها را التیام بخشد»، پیامدهای آن قلب‌ها را خون می‌کند و قربانیان، طبق معمول، فلسطینیان بی گناه هستند، در حالی که رهبران «حماس» و گروه‌ها در هتل‌های مجلل نشسته‌اند.
من می‌گویم که این عملیات به یک جنگ تجاری جدید در غزه منجر شد، زیرا زمان‌بندی مشکوک است، عواقب دستاوردها وخیم است و هیچ نتیجه‌ای به نفع فلسطینی‌ها نخواهد داشت. همه عوامل سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی ماجراجویی را نمی‌پذیرند.
زمان‌بندی به این دلیل مشکوک است که یک مذاکره سعودی-آمریکایی برای ایجاد فرصت‌های صلح با اسرائیل وجود دارد که شرایط زندگی بهتری را برای فلسطینیان تضمین می‌کند. زمان‌بندی مشکوک است زیرا اختلاف اسرائیلی- اسرائیلی علیه نتانیاهو وجود دارد و درآستانه انتخابات مصر و آغاز کارزار انتخاباتی در ایالات متحده است.
همچنین منظور از زمان‌بندی مشکوک این است که پشت این توطئه‌ ایران ایستاده و«حماس» و گروه‌ها فاقد ارزیابی سیاسی منطقی‌اند و این رویکرد ثابت آنها در هر جنگی است که پیش از این در غزه و در این جنگ جدید رخ داده است.
این فقدان ارزیابی منطقی سیاسی واضح است، به ویژه اینکه این روند با همدلی بی‌سابقه‌ای در میان دموکرات‌های آمریکا به موضوع فلسطین انجام می‌شود و گفته می‌شود که رئیس جمهوری بایدن ممکن است آخرین طرفدار اسرائیل باشد و او در موضع مخالفت اعلام شده با نتانیاهو بود.
آرمان فلسطین همچنین از سوی کشورها و سازمان‌ها، همدلی اروپایی‌ها و حمایت قوی‌تر از گذشته از سوی چپ غربی از این آرمان پیدا می‌کند و همه این‌ها در میان تصاویر و فیلم‌هایی که در نتیجه این عملیات پخش می‌شود ناپدید خواهد شد. اکنون هیچ کس جرات نمی‌کند یک کلمه حقیقت علیه اسرائیل برزبان بیاورد.
بنابراین، ایران نمی‌خواهد صلح واقعی یا به طور مشخص صلح سعودی و اسرائیل را ببیند، زیرا اگر این اتفاق بیفتد، این صلح است که چهره منطقه را تغییر می‌دهد. «حماس» و گروه‌ها می‌دانند که هرگونه صلح به منزله پایان دادن به بازی تجاری است، تشکیلات خودگردان فلسطین را به خط مقدم باز می‌گرداند و روند صلح واقعی را احیا می‌کند.
این صلح همچنین با کاهش درد و رنج اقتصادی و بشردوستانه، واقعیت زندگی فلسطینی‌ها را تغییر می‌دهد که «حماس» و گروه‌ها را تضعیف می‌کند و تصور جدیدی را به روی ایده صلح در منطقه می‌گشاید.
نتیجه این است که آنچه از این جنگ تجاری جدید حاصل می‌شود، تقویت برگه‌های خرابکارانه ایران در منطقه، جابجایی «اخوان» المسلمین، «حماس» و گروه‌ها، بازگشت بازی میانجی‌هاست و بازنده قطعی: آرمان و فلسطینی‌ها هستند.
هر چقدر هم که کف زدن‌ها و شعارهای پوپولیستی بلند باشد، چیزی معادله را تغییر نخواهد داد، زیرا منطقه ما دهه‌هاست که آنها را امتحان کرده است، بی نتیجه است و نتایج آنها حتی معکوس و فاجعه بار است.