عبدالرحمان الراشد
روزنامه‌نگار و روشنفکر سعودی، سردبیر سابق روزنامه «الشرق الاوسط» و مدیر سابق شبکه العربیه
TT

ویتکوف و نگرانی درباره مصر  

ویتکوف، فرستاده ترامپ در بحران غزه، سخت‌ترین مأموریت را بر عهده گرفت، مأموریتی که پیش از او واسطه‌های رئیس‌جمهوری سابق، بایدن، و فرستادگان اروپایی در آن شکست خورده بودند. دستیابی به یک راه‌حل در حال حاضر تقریباً غیرممکن است؛ اسرائیل تنها در صورت آزادی گروگان‌های باقی‌مانده و خروج «حماس» از غزه عملیات نظامی خود را متوقف خواهد کرد، در حالی که «حماس» تن به ترک غزه نمی‌دهد.
ویتکوف در یک مصاحبه مطبوعاتی نگرانی‌هایی را که درباره پیامدهای این بحران شنیده بود، بازتاب داد. فرستاده ترامپ بیم آن دارد که بحران غزه بر امنیت و ثبات منطقه تأثیر بگذارد، به‌ویژه با تهدید مصر و تحریک جوانان سعودی.
در اینجا، من با او موافقم که تمام کشورهای منطقه از جنگ‌ها و هرج‌ومرج آسیب می‌بینند و منافع همه آن‌ها در حمایت از صلح است.
اما در مورد پیامدهای بحران غزه با او اختلاف نظر دارم. این بحران باعث نخواهد شد که جوانان به خیابان‌ها بریزند و امنیت و ثبات مصر یا سایر کشورها را تهدید نخواهد کرد. ممکن است در صورت تصمیم واشنگتن یا اسرائیل برای کوچاندن دو میلیون نفر از مردم غزه از مرزها، با مصر دچار بحران سیاسی شویم. اما ورود فلسطینی‌ها از مرزها باعث بی‌ثباتی در مصر نخواهد شد، زیرا در داخل این کشور شمار بیشتری از پناهجویان جنگی از کشورهایی مانند سودان و سوریه حضور دارند و با این حال وضعیت همچنان پایدار است و نهادهای مصری مستحکم باقی مانده‌اند.
تنش احتمالی ناشی از کوچ اجباری فلسطینیان می‌تواند برای نخستین بار در چهل سال گذشته، باعث اختلاف بین مصر و اسرائیل شده و به صلح میان دو کشور آسیب برساند. اگر ترامپ واقعاً از ایده کوچاندن مردم غزه عقب‌نشینی کرده باشد، آنگاه ویتکوف قادر خواهد بود بحران را حل کند، مشروط بر آنکه از حمایت مصر و قطر و همکاری طرف‌های ذی‌ربط بهره ببرد.
در محاسبه پیامدها، تفاوت زیادی بین اصرار بر حذف رهبران و مسئولان «حماس» و جابه‌جایی دو میلیون نفر از ساکنان نوار غزه وجود دارد.
بسیاری از بازیگران این بحران به دنبال بهره‌برداری از آن هستند؛ نتانیاهو می‌خواهد از پاسخگویی درباره سهل‌انگاری‌اش در قبال «حماس» فرار کند و جناح «حماس» نیز به دنبال نجات خود است. این ادعا که مصر فرو خواهد پاشید، جوامع خلیج‌ دچار آشوب خواهند شد، منطقه به آتش کشیده خواهد شد و منافع واشنگتن در خطر خواهد افتاد، شبیه تبلیغات شرکت‌های بیمه است که برای متقاعد کردن مشتریان، ترس از آینده نامعلوم را گسترش می‌دهند.
این تحلیل‌ها از نظر سیاسی تا حدی درست هستند، اما نتیجه‌گیری‌های گمراه‌کننده‌ای دارند. ما تاریخ بیش از نیم قرن را در اختیار داریم که مملو از بحران‌هایی است که نادرستی این ادعاها را ثابت می‌کند.
مسئله فلسطین با وجود مراحل پرتنش خود، در پنجاه سال گذشته هرگز باعث سقوط هیچ نظام عربی نشده است؛ بلکه شاید عکس این موضوع درست باشد، زیرا برخی نظام‌ها از این مسئله برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌های داخلی خود به نام مقابله با اسرائیل سوءاستفاده کرده‌اند. به‌عنوان مثال، سقوط رژیم بشار اسد بیشتر ناشی از تحریم‌های فزاینده آمریکا و روابط آن با ایران بوده است.
واقعیت این است که غزه و ساکنانش در دو دهه گذشته قربانی بهره‌برداری سیاسی بوده‌اند. ایران از «حماس» برای موازنه نظامی و فشارهای سیاسی علیه اسرائیل و آمریکا استفاده کرده است. نتانیاهو نیز از سال ۲۰۰۱ از «حماس» برای جلوگیری از اجرای باقی‌مانده توافق اسلو و مختل کردن راه‌حل تشکیل دو کشور استفاده کرده است. اکنون نیز او از اکتبر ۲۰۲۳ جنگ در غزه را برای جلوگیری از سقوط دولت خود ادامه داده است.
پنجاه هزار نفر در غزه کشته شده‌اند که بیشتر آن‌ها غیرنظامی بوده‌اند، اما با این وجود، تظاهرات خودجوشی در کشورهای عربی رخ نداده، پایتخت‌ها شعله‌ور نشده‌اند و هیچ رژیمی در منطقه سقوط نکرده است.
هر کشوری تحت تأثیر عوامل داخلی خاص خود قرار دارد که مهم‌ترین آن‌ها مسائل معیشتی مانند نان و اشتغال است، که می‌تواند جوامع را به ورطه ناآرامی بکشاند. از نظر مواضع سیاسی و همسویی با احساسات عمومی، همه دولت‌های عربی مخالفت خود را با اسرائیل در جنگ غزه اعلام کرده‌اند.
جوانان در سعودی، همانند دیگر نسل‌های جدید منطقه، قطعاً از ویرانی، آوارگی، کمبود غذا و دارو در غزه ناراضی هستند. آنچه در غزه رخ می‌دهد، شبیه انتقام و مجازاتی جمعی و ناعادلانه است، اما این منطقه همواره شاهد فجایعی بوده که یکی پس از دیگری رخ می‌دهند و در این میان، هر کسی مشغول دغدغه‌های زندگی روزمره خود است.
ویتکوف در تلاش برای توقف جنگ و پیامدهای آن حق دارد، اما به نظر من پایان دادن به بحران غزه کافی نیست؛ بلکه او باید از این فرصت برای حرکت به سوی مذاکراتی برای صلح جامع بهره ببرد.
منطقه با بحران‌های متعدد خود فرصتی برای اقدامات دیپلماتیک فراهم کرده است؛ «حزب‌الله» در لبنان ضعیف شده، غزه و کرانه باختری بدون قدرت گروه‌های مسلح فلسطینی باقی مانده‌اند، سوریه بدون اسد است و ایران نفوذ و مهره‌های خود را از دست داده است. جهانی که فاقد چنین بی‌ثباتی‌هایی باشد، قطعاً وضعیت بهتری خواهد داشت.