بشار اسد سقوط کرد و همراه با او یک پروژه مخرب بزرگ نیز فروپاشید. این موضوعی است که باید همیشه در هنگام صحبت درباره سوریه، آینده آن و چگونگی برخورد با آن، همچنین هنگام فکر کردن درباره انتظاراتمان از این کشور به یاد داشته باشیم.
سقوط اسد مانند سقوط صدام حسین نیست. در عراق، یک نظام و یک حزب، یعنی حزب بعث سقوط کردند. اما در سوریه، جنایتکاری سقوط کرد که در خدمت یک پروژه مخرب فرقهای بود؛ پروژهای که با تخریب بافت اجتماعی سوریه آغاز شد و این کشور را از یک دولت به لانهای برای توطئهها تبدیل کرد.
بشار اسد سوریه را به یک زندان بزرگ تبدیل کرد و این حتی پیش از انقلاب سوریه بود. او درگیریها را در عراق شعلهور ساخت و از زمان سقوط نظام صدام، سوریه را به مسیری برای عبور تروریستها تبدیل کرد؛ جایی که آنها آموزش میدیدند، مدارک جعلی دریافت میکردند و دمشق را به نقطه ملاقات و توزیع اکثر تروریستهای خلیج تبدیل کرد.
بشار اسد نهادهای لبنان را نیز ویران و همراه با «حزبالله» بسیاری از ترورهای بیروت را طراحی کرد. او بافت اجتماعی لبنان را هدف گرفت و نهادهای حکومتی لبنان را فلج کرد تا لحظه سقوطش فرا رسید.
امروز، پس از سقوط اسد و پروژه مخرب فرقهایاش– که زلزلهای سیاسی به شمار میآید که منطقه هنوز آن را درک نکرده است – و پیش از آنکه حتی یک هفته از سقوط اسد بگذرد، درخواستها، انتقادها و تردیدها در مورد رهبران جدید سوریه، به ویژه احمد الشرع و همکارانش، آغاز شده است.
این امر قابل درک، پذیرفتنی و پیشبینیپذیر است، اما نباید به این شکل با سوریه برخورد کرد؛ آن هم در این زمان زودهنگام. آنچه اکنون برای تعامل با سوریه جدید لازم است، عدم باور وعدههای سادهلوحانه و عدم بالا بردن سقف انتظارات است. بلکه باید کار مداوم و جدی انجام داد؛ چه از سوی سوریها و چه از سوی کشورهای عربی.
برای سوریها، اکنون زمان آن است که صدای خود را بلند کنند، اما نه برای نزاع، بلکه برای گفتوگو و ارائه دیدگاهها و ایدهها. آنها باید به یاد داشته باشند که مسیر طولانی و دشواری در پیش دارند. بیشتر تجربیات منطقه ما پس از سقوط نظامهای دیکتاتوری وحشیانه، سخت و طاقتفرسا بوده است. بنابراین، سوریها باید هوشیار و محتاط باشند و از گذشته درس بگیرند.
از منظر کشورهای عربی، به ویژه کشورهای میانهرو، لازم است با سوریه جدید در ارتباط باشند، مشاوره ارائه دهند و از پروژه جدید سوریه در برابر ربوده شدن ایدئولوژیک یا خرابکاری محافظت کنند. پروژه مخرب فرقهای – تروریستی که با سقوط اسد فروپاشید – آنچه رخ داده را نخواهد بخشید و هنوز از شوک این رویداد بیرون نیامده است.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حوزه خلیج و در رأس آنها سعودی، باید با سوریه جدید ارتباط برقرار کنند. آنها باید قوانین و چارچوبهایی را برای نحوه تعامل با این کشور ترسیم کرده و در ارائه مشاورههای سیاسی مشارکت کنند. همچنین، باید به همکاری با جامعه بینالمللی برای رفع تحریمهای اعمال شده بر سوریه جدید کمک کنند، اما این کار باید از طریق سازوکارهای قانونی و نظاممند انجام تا تضمین شود که اشتباهات گذشته تکرار نخواهد شد.
امروز، زمان انتقاد از حاکمان جدید سوریه نیست. این حاکمان بهطور موقت در قدرت هستند و باید یک دوره زمانی انتقالی وجود داشته باشد که مسیر حکومت در سوریه مشخص شود؛ از تدوین قانون اساسی گرفته تا توافقات قانونی و نظاممند و مسائل دیگر.
این سخن به معنای منع انتقاد در رسانهها نیست، زیرا خاموش کردن صداهای انتقادی یک اشتباه و یک جنایت است. اما انتقاد باید مسئولانه باشد. باید توجه داشت که ما نباید یک پروژه ایدئولوژیک جدید در سوریه را پشتیبانی کنیم یا به خدمت دستورکارهای شکستخوردهای درآییم که با سقوط اسد از بین رفتند. این دستورکارها ممکن است اکنون در حال تلاش برای «ریختن زهر در عسل» باشند.
وظیفه ما این است که انتقاد کنیم، در زمانی که انتقاد ضروری است. ما باید هشدار دهیم، تحلیل کنیم و مشاوره دهیم، اما بدون آنکه پروژه جدیدی را که در تلاش برای بهبود پس از فاجعهای ۶۰ ساله است، تضعیف کنیم؛ فاجعهای که خانواده اسد و همپیمانان آنها که به پروژه تخریب فرقهای کمک کردند، در آن نقش داشتند.
این همان چیزی است که سوریه از ما نیاز دارد، و این همان روشی است که باید با آن برخورد کنیم؛ زیرا راه پیش رو طولانی، دشوار و پر از درندگان است.